چرا شیعیان نسبت به بول پیامبر صلی الله علیه وسلم ایراد وارد میکنند و آیا واقعا منابع اهل سنت بول پیامبر صلی الله علیه وسلم را در حالت ایستاده تایید می نمایند؟
الحمدلله، خداوند متعال پیامبر صلی الله علیه وسلم را الگویی برای مسلمانان قرار داده تا همه شئونات و آداب زندگی خود را از او بیاموزیم و از سنت او پیروی کنیم، پس بر ما مسلمانان واجب است تا آنچه را که پیامبر صلی الله علیه وسلم بعنوان حلال برای ما بیان کرده بپذیریم و آنچه را که حرام کرده انجام ندهیم، چنانکه می فرماید: «وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا» (حشر 7). یعنی: آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید. اما در این بین بعضی از موارد هستند که ممکن است ما انسانها از حکم حلال یا حرام بودنش مطلع نباشیم، و ندانیم که آیا فلان عمل جایز است یا خیر؟ در این شرایط ما به عملکرد پیامبر صلی الله علیه وسلم نگاه می کنیم تا ببینیم که آیا ایشان آن عمل را انجام می دادند یا خیر؟ آیا همیشه انجام می دادند یا فقط در حالت ضرورت و بعنوان رخصت انجام می دادند؟ اگر انجام داده باشند درمی یابیم که انجام آن توسط دیگران هم جایز است، پس این همان شیوه تشریع احکام است که خدای متعال توسط پیامبرش برای انسانها بیان می کند تا از حلال و حرام و جواز و ناجواز بودن اشیاء و امورات زندگی مطلع شوند. مثلا ما نمی دانستیم که آیا جمع خواندن نماز در هنگام بارش باران صحیح است یا خیر؟ ولی اگر به عملکرد پیامبر صلی الله علیه وسلم نگاه کنیم می بینیم که ایشان در وقت بارش باران نماز مغرب را با عشاء جمع می کردند، ما از روی این حدیث درمی یابیم که جمع کردن نمازها در وقت بارش باران جایز است، اگر این حدیث نمی بود ما نمی توانستیم سرخود عمل کنیم و در وقت باران نمازها را جمع کنیم. قضیه ادرار کردن بصورت ایستاده نیز تاحدودی مشابه است؛ ما نمی دانستیم که آیا اگر کسی بصورت ایستاده ادرار کند مرتکب حرام و گناه شده یا خیر؟ لذا برای کشف این مسئله به عملکرد پیامبر صلی الله علیه وسلم نظر می کنیم تا ببینیم که آیا ایشان تابحال هیچگاه ایستاده ادرار کرده اند یا خیر؟ اگر به عملکرد ایشان نظر کنیم درمی یابیم که ایشان بسیار بندرت این کار را کرده اند، چنانکه از حذیفه رضی الله عنه روایت است که: «أن النبی صلی الله علیه وسلم انتهی إلی سباطة قوم فبال قائما، فتنحیت فقال ادنه، فدنوت حتی قمت عند عقبیه، فتوضا و مسح علی خفیه». یعنی: «پیامبر صلی الله علیه وسلم به محل ریختن زباله (سباطه) قومی آمد و ایستاده ادرار کرد، خودم را کنار کشیدم، فرمود : نزدیک شو، نزدیک شدم تا جایی که پشت سرش قرار گرفتم، سپس وضو گرفت و بر خفهایش مسح کشید». بخاری (255) پس خدای متعال بعنوان رخصت و دفع مشقت از امت، به پیامبر صلی الله علیه وسلم اجازه داده تا در آن هنگام بصورت ایستاده بول کرده تا امتش بدانند که اگر احیانا کسی مجبور به آن کار شد احساس گناه نکند، از اینرو درمی یابیم که اگر کسی بصورت ایستاده ادرار کند کار حرامی نکرده است، زیرا اگر حرام می بود پیامبر صلی الله علیه وسلم آن کار را نمی کردند و خدای متعال جلوی ایشان را می گرفت. لازم به ذکر است که فرم لباس پیامبر و مردم در آن زمان به گونه ای بوده است که ادرار به صورت ایستاده به راحتی انجام شود، بدون این که کشف عورت گردد و یا لباس ملوث شود. ولی چون بندرت این چیز گزارش شده در می یابیم که ایستاده ادرار کردن مکروه است و جز در وقت ضرورت این کار جایز نیست. خلاصه اینکه: برای مسلمان جایز است که در مواقع ضروری و داشتن عذر، ایستاده ادرار کند، به شرطی که عورتش در معرض دید نبوده و از برخورد ادرار به بدن و لباسش کاملاً پرهیز نماید که نشسته ادرار کردن افضل است چون که عمل غالب رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم همین بوده است. ایستاده ادرار کردن بدون عذر مکروه است. برای تفصیل بیشتر به فتوای (5801) مراجعه کنید. پس این یک مسئله عادی و ساده است و این فضل خدای بزرگ است که خواسته سختی و مشقت را از دوش امت بردارد تا اگر احیانا مجبور شدند که ایستاده ادرار کنند، از رخصت استفاده کرده و قضای حاجت نمایند. اما شیعیان عادت دارند که از یک مسئله ساده کوهی بسازند که انگار چه اتفاقی افتاده است! مگر پیامبر صلی الله علیه وسلم بشر نبوده و مگر ازدواج نکردند و غذا نخوردند و قضای حاجت نداشته اند!! خدای متعال به پیامبرش می فرماید که به امتش بگوید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَی إِلَیَّ أَنَّمَا». (کهف 110) یعنی: «بگو: من فقط بشری هستم مثل شما؛ (امتیازم این است که) به من وحی میشود». آری، خدای متعال از غلوی انسانها نگران بوده لذا به پیامبرش وحی کرده تا به آنها یادآور شود که پیامبرش مانند تمام انسانها زندگی می کند و از همین کرده خاکی است، تا مبادا گمان کنند که پیامبران از جنس بشر نیستند! و خدای متعال اهل کتاب را سرزنش کرده اند تا ما درس عبرت بگیریم و راه اشتباه آنها را تکرار نکنیم، زیرا آنها در مورد انبیای الهی غلو کردند: «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَی اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَی مَرْیَمَ» (نساء 171). یعنی: ای اهل کتاب! در دین خود، غلوّ (و زیاده روی) نکنید! و درباره خدا، غیر از حق نگویید! مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) اوست، که او را به مریم القا نمود؛ و روحی (شایسته) از طرف او بود. « قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ کَثِیرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِیلِ» (مائده 77). یعنی: بگو: «ای اهل کتاب! در دین خود، غلوّ (و زیاده روی) نکنید! و غیر از حق نگویید! و از هوسهای جمعیّتی که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروی ننمایید!» حال ظاهرا شیعیان به آیات قرآن اهمیت نداده و راه اهل کتاب را درپیش گرفته و درباره اهل بیت غلو کرده و می کنند، چنانکه اهل بیت را از حالت بشرگونه خارج کرده اند و آنها را مقدس نما کرده اند؛ مثلا ادعا می کنند که مدفوع اهل بیت بوی مشک و عنبر می دهد! و ادرار آنها به عرق خوشبویی تبدیل می شود و آنها جنب نمی شوند و از اینگونه خزعبلات: در کتاب " انوار الولایه تالیف آیة الله زین العابدین گلپایگانی ص440" آمده است: « در ادرار و مدفوع ائمه کثافت و بوی بد وجود ندارد بلکه مانند مشکی است که بوی آن همه جا را پر می کند و هر کس از ادرار و مدفوع و خون ائمه بخورد خداوند آتش دوزخ را بر وی حرام کرده و بهشت را بر او واجب می گرداند». و در کتاب " اصول کافی ج1 ص319 کتاب الحجة باب موالید ائمه" آمده است: «از ابو جعفر روایت است که فرمود: امام ده علامت دارد: 1- پاک و مطهر بدنیا می آید. 2- ختنه شده متولد می شود. 3- اگر بر زمین بیفتد روی کف دستان می افتد. 4- با صدای بلند شهادتین را بر زبان میراند. 5- جنب نمی شود. 6- در حالت خواب، چشمانش خوابیده در حالی که دلش بیدار است. 7- خمیازه نمی کشد. 8- تکبر و خودپسندی ندارد. 9- از پشت سر می بیند همچنان که از روبرو دیده است. 10- بوئی که از باد شکم و تیز دادن و مدفوعش بر می خیزد، مانند بوی مشک است». شیخ طوسی و شیخ نعمانی از امام رضا نقل می کنند که فرمود: «از نشانه های ظهور امام مهدی این است که آن حضرت زیر نور خورشید و در حالت برهنگی ظهور می کند». "حق الیقین تالیف مجلسی ص347". جزائری از طبرسی روایت می کند که : «جبرئیل امین به نزد پیامبر آمده فرمود: ای پیامبر خدا وقتی امام علی شمشیرش را بلند کرد تا مرحب (مرحب فرمانده یهودیان در جنگ خیبر) را بکشد، خداوند تبارک و تعالی به اسرافیل و میکائیل دستور داد تا بازوی علی را محکم گرفته تا نتواند با تمام قدرت ضربه بزند با وجود این نیز مرحب را همراه با کلاه و زره آهنینش از وسط نصف کرد همچنین اسب مرحب نیز دو نیم شد و شمشیر علی تمام طبقات و لایه های زمین را پاره کرد، خداوند به من امر فرمود: که ای جبرئیل فوراً به زیر زمین برو و جلو شمشیر را بگیر تا به گاو نگهدارنده زمین نرسد، در غیر این صورت کره زمین زیر و رو می شود من نیز فوراً به زیر زمین رفته و شمشیر را گرفتم وزن این شمشیر بر روی بالم سنگین تر از وزن هفت شهر محل سکونت قوم لوط بود (مناطق محل سکونت قوم لوط بدستور خداوند به وسیله ملائک به آسمان برده شده و زیر و رو شدند). شمشیر را از طبقه هفتم زمین کندم و آن را بر روی پری از بالم گذاشته و به نزدیک آسمان بردم و تا صبح منتظر ماندم تا که خداوند امر فرمود آن را بر زمین بگذارم، تا حال هیچ چیزی را به سنگینی شمشیر علی احساس نکرده ام و در همین روز وقتی قلعه خیبر فتح شد و زنان سپاه یهود اسیر شدند، در میان زنان، صفیه دختر پادشاه نیز بود،وقتی به نزد پیامبر آمد در صورتش اثر زخم و شکستگی داشت، پیامبر علتش را پرسید،صفیه گفت: وقتی علی جهت فتح قلعه خیبر آمد و نتوانست فتح کند، به سوی یکی از برجهای قلعه رفت و آن را تکان داد، تمام قلعه لرزید و هر آنچه بر بلندیها بود افتاد، من روی تخت خود نشسته بودم که تخت زیر و رو شد و گوشه ایی از آن به صورتم اصابت کرد، پیامبر فرمود: ای صفیه وقتی علی عصبانی شد و قلعه را تکان داد خداوند به خاطر عصبانیت علی عصبانی شد تمام آسمانها لرزیدند و ملائک از ترس به سجده افتادند و برای او کافی است یک قدرت و غیرت خداوندی و اما دروازه قلعه خیبر، هر شب چهل مرد آن را می بستند (و صبح باز می کردند) وقتی علی به در قلعه رسید، از شدت ضربات، سپرش از دستش پرید، پس دروازه قلعه را از جا کند و به جای سپر از آن استفاده کرد و جنگید و این دروازه در دستش بود تا خداوند قلعه را بدست وی فتح کرد». "انوار النعمانیة تالیف نعمت الله جزائری". زین الدین بیاضی در کتاب صراط مستقیمش می گوید: «وقتی امام علی از جنگ صفین بر می گشت، با رود حرف زد، رود فرات جوشید و موج زد، شهادتین را بر زبان آورد و به خلافت علی شهادت داد و مردم همه، صدایش را شنیدند و همچنین امام جعفر صادق از پدرانش نقل می کند که علی با یک چوب دستی بر رود فرات کوبید فرات جوشید و خروشان شد و تمام ماهیهای داخل رود بر امام سلام کرده و همگی اقرار کردند که علی حجت خدا است». " صراط مستقیم تالیف زین الدین چاپخانه حیدریه انتشارات مکتبة المرتضویه لأحیاء آثار الجعفریة". همچنین در مفاتیح الجنان آمده که: «مشهور در بین علما این است که خوردن خاک و گل مطلقاًجایز نیست جز خاک قبر امام حسین، اما باید به نیت شفا خورده شود نه به قصد لذت و مقدار آن نیز به اندازه دانه نخود باشد اما افضل نزد علما آن است که اندازه آن از دانه عدس بزرگتر نبوده و شخص آن را در دهان گذاشته و سپس با جرعه ایی آب آن را خورده و بگوید: پروردگارا این خاک را به روزی زیاد و علمی پر سود و شفا از هر دردی تبدیل فرما». "مفاتیح الجنان ص547." هاشم بحرانی روایت می کند که: «امام علی بر ابر سوار می شد و هفت طبقه زمین را می گشت»." مدینة المعاجز ج1 ص542". و همچنین طباطبایی می گوید: «خداوند ابر را برای امام علی مسخر کرده بود، بر آن سوار شده و مشرق و مغرب را می گشت». تفسیر المیزان ج13 ص372. عبدالله پسر قاسم پسر سماعه پسر مهران می گوید: «در محضر ابی عبدالله نشسته بودم آسمان رعد و برق می زد امام فرمود: این رعد و برق به اراده و خواست مولا و محبوب شما است ما نیز گفتیم کدام مولا و محبوب را می فرمایی؟ ایشان فرمودند: امیر المؤمنین علی». "الأختصاص شیخ مفید ص327؛ بحار الأنوار ج27 ص33". آری، این حال شیعه غالی است که چگونه با کلمات بازی کرده و با جعل روایات قصد دارند اهل بیت را از بشر بودن خارج نمایند و یک چهره ی مافوق بشری به آنها بدهند. شیعه با چنین پیش پرداختی به مسائل نظر می کنند، و لذا متعجب می شوند که بگوئیم پیامبر صلی الله علیه وسلم روزی از روزها بنا به اضطرار بصورت ایستاده ادرار کرده باشند! زیرا آنها ادعا دارند که: «خوردن سیب ترش، گشنیز سبز، دفع ادرار در آب ایستاده، راه رفتن در میان دو زن، انداختن شپش زنده بر روی زمین، نگریستن به سوی فرد اعدام شده و سوار بر شتر راه رفتن در میان کاروان، از اسباب فراموشی است!!»."دعوات منتخبه من کتاب الکافی ملحق به مفاتیح الجنان ص802." حال با این اوصاف و با توجه به آیات قرآن و احادیث نبوی؛ غلوهای شیعه قابل قبول و منطقی است یا آنکه بگوئیم که پیامبران و اهل بیت نیز بمانند دیگر انسانها بشر بوده و برای رفع نیازهای خود تلاش می کردند و غذا می خوردند و می خوابیدند و جنب می شدند و قضای حاجت می کردند و .. آیا باید از یاوه گوئیها و غلوهای مضحک شیعه در حق اهل بیت ایراد وارد کرد و یا آنکه بشر توصیف کردن پیامبر صلی الله علیه وسلم ایراد است؟ آیا این مسئله قابل تعجب است؟! آری، ممکن است برای اهل غلو و افراط مایه تعجب یا حتی "توهین" باشد! اما نزد اهل توحید این مسئله طبیعی است و موافق با آیات قرآن است. والله اعلم وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت IslamPP.Com
|