حکم استمنا و شرایط متفاوت آن
 

حکم استمنا و شرایط متفاوت آن

الحمدلله،

علما در مورد حکم استمناء بر سه قول اختلاف کرده اند:

اول) استمناء به طور مطلق حرام است. و این رای اکثر فقهای شافعیه و مالکیه و مذهب زیدی است.سید سابق رحمه الله می گوید: اما کسانی که بر حرام بودن استمنا رای داده اند، مالکیه و شافعیه و زیدیه می باشند.( فقه السنة 2 / 393).

همچنین عبد القادر عوده ـ رحمه الله می گوید: مالکی ها و شافعی ها استمنا را حرام می دانند.( التشریع الجنائی 2/369 ).

البته جمهور علمای سلف و خلف آن را حرام می دانند مگر برای کسی که بر وی ترس می رود دچار زنا گردد. (نزهة الألباب فی استمناء النساء والرجال – تألیف:" أبو تیمیه ").

شیخ الإسلام ابن تیمیه ـ رحمه الله می گوید: اکثر علمای سلف و خلف استمنا را مباح نمی دانند حال چه ترس زنا و فشار باشد یا نباشد. (مجموع الفتاوی 11 / 574- 575).

و هنگامیکه از ایشان سوال می شود که آیا استمناء حرام است یا خیر؟ جواب می دهد: " استمناء با دست نزد جمهور علما حرام است و این رای صحیح ترین قول در مذهب امام احمد است و همچنین مرتکب استمناء تعزیر می شود."( مجموع الفتاوی 34 / 229- 231 ).

و نیز در جایی دیگر در این باره می گوید:" اصل آنست که نزد جمهور علما استمناء حرام است و فاعل آنرا تعزیر می کنند و حکم آن مثل زنا نیست.والله اعلم" (الفتاوی الکبری 3 / 439).

و شنقیطی ـ رحمه الله نیز در ذیل تفسیر سوره ی مومنون ذکر کرده است که جمهور می گویند استمنا حرام است.( در أضواء البیان آیة 5 – 7   ).

و این قول(یعنی حرام بودن استمنا) مذهب شیخ ابن باز وابن عثیمین وألبانی رحمهم الله جمیعاً است. (نزهة الألباب فی استمناء النساء والرجال – تألیف:" أبو تیمیه ").

دلیل آنها برای حرام بودن استمنا:

شیخ آلبانی رحمه الله می گوید:" ما می بینیم حق با کسانی است که آنرا حرام می دانند، و به این فرموده ی الله تعالی استدلال می کنند (وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلَی أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ * فَمَنِ ابْتَغَی وَرَاء ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ)مومنون 5-7. یعنی: و آنها که دامان خود را از آلودگی به بی عفتی حفظ می کنند. تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشان دارند که در بهره گیری از آنها ملامت نمی شوند. و هر کس غیر این طریق را طلب کند تجاوزگر است.

و ما نمی گوییم(البانی) که برای کسی که ترس می رود مرتکب زنا شود، جایز است. مگر اینکه توصیه می کنیم از طب نبوی استفاده کند و آن امر رسول الله صلی علیه و سلم به جوانان در حدیث معرف به امر به ازدواج جوانان است: :[ یَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ مَنْ اسْتَطَاعَ الْبَاءَةَ فَلْیَتَزَوَّجْ؛ فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَأَحْصَنُ لِلْفَرْجِ، وَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَعَلَیْهِ بِالصَّوْمِ فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاءٌ]

(ای جوانان، هرکس از شما توانایی دارد ازدواج کند. زیرا ازدواج، باعث چشم پاکی و پاکدامنی می‌گردد. و هرکسی توانایی ندارد روزه بگیرد؛ زیرا روزه گرفتن قدرت جنسی را کاهش می دهد و از طغیان حفاظت می کند). بخاری (5066)  مسلم (1400).

و بر همین اساس ما شدیدترین انکار را بر کسانی که فتوا بر جواز استمنا برای جوانانی که ترس ارتکاب زنا بر آنها می رود، داده اند، می کنیم. بدون اینکه جوانان را به این طب نبوی رهنمود سازند."( تمام المنة فی التعلیق علی فقه السنة ص:420).

شیخ ابن باز می گوید: "استمنا با نامهای مختلفی که دارد از نظر جمهور علما حرام است؛ زیرا الله تعالی در بیان اوصاف مؤمنین فرموده است: « وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (5)إِلا عَلَی أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ (6)فَمَنِ ابْتَغَی وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ (7)»[مؤمنون:7-5]

« (رستگارند) کسانی که عفّت خود را حفظ می کنند (5) مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانی که به دست آورده‏اند که در این صورت بر آنان نکوهشی نیست (6) پس هر که فراتر از این جوید آنان از حد متجاوزند»

در آیه ی شریفه آمده است کسی که علاوه از همسر شرعی و کنیز خود، از طریقی دیگر، غریزه ی جنسی خویش را ارضا کند از متجاوزین است.

 بنابراین بدون تردید استمنا خارج از این دو مقوله است. از همین رو علما از این آیه حرمت استمنا را استنباط کرده اند، پس نتیجه می گیریم که خود ارضایی عملی است حرام و از نظر پزشکی ثابت شده است که ضررهای جسمی و روحی فراوانی دارد تا جایی که برخی از پزشکان در مضرات استمنا کتاب مستقلی تألیف کرده اند."( مجلة البحوث شماره (26)-ص(129 ،130) ).

 بیهقی در سنن کبری در مورد منع استمنا توسط امام شافعی می گوید: " شافعی می گوید: حلال نیست بازی نمودن با آلت مگر با همسرش یا کنیز وی، و استمنا حلال نیست.( السنن الکبری 7/199 ).

و محمد بن الحکم می گوید: شنیدم که حرملة بن عبد العزیز گفت: "از امام مالک درباره ی شخصی که استمنا می کند سوال کردم، که ایشان این آیه را تلاوت کردند: « وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ *إِلا عَلَی أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ*فَمَنِ ابْتَغَی وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ »( تفسیر القرطبی ).

دوم) استمنا به طور مطلق مباح است.

امام ابن حزم به طور مطلق آنرا مباح می داند و روایتی از امام احمد نیز بر مباح بودن آن نزد وی دلالت می کند. و ابن عباس رضی الله عنهما بر آن تصریح دارند و دسته ای از کبار تابعین نیز بر این رای هستند.

امام احمد رحمه الله می گوید: خارج کردن اضافی منی از بدن جایز است.

در أضواء البیان ذیل تفسیر سوره المؤمنون از الآیة 1 – 9 آمده است: "و آنچه که از امام احمد روایت شده است با وجود علم و ورع و شخصیت ایشان،در مورد مباح بودن استمنا بر مبنای قیاس اینکه استمنا، خارج کردن اضافی منی از بدن است و ضرورت خارج کردنش را جایز می گرداند، قیاس بر فصد و حجامت است... واین خلاف رای صواب است، هرچند که گفته ی این قول در مکان و منزلت معروفی قرار گرفته باشد، برای اینکه قیاس مخالف ظاهر عموم قرآن است...

الله تعالی می فرماید (والذین هم لفروجهم حافظون ) یعنی: و آنها که دامان خود را از آلودگی به بی عفتی حفظ می کنند.و استثنا نکرده است مگر دو نوع ذکر شده در آیه که می فرماید(إلا علی أزواجهم أو ما ملکت أیمانهم ). یعنی: (مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانی که به دست آورده‏اند.)و بر کسی که از زن و کنیز خود عفت به پا دارد رفع لوم شده است. زیرا که بر صیغه عام آمده که شامل هر راهی بغیر از دو نوع مذکور در آیه می باشد و آنچه که بر منع آن دلالت دارد این فرموده الله تعالی است که: (فمن ابتغی وراء ذلک فأولئک هم العادون ) یعنی: پس هر که فراتر از این جوید آنان از حد متجاوزند .و این عام است و جایز نیست که از ظاهر آیات قرآن عدول نمود مگر با دلیل از کتاب و سنت. اما قیاس بر آن، فاسد است والله اعلم."

و اگر روایت امام احمد صحیح باشد، قول او بر خارج شدن منی یا به صورت اختیاری (عمدی) با استمنا است که این جایز نیست یا به صورت غیر ارادی همانند اختلام خارج می شود که هین امر جایز است.

شیخ الإسلام بن تیمیه ـ رحمه الله  در مورد خارج شدن منی به صورت عمدی میگوید: و هر کس چنین کاری کند – قصد استمنا کند – جهت لذت بردن یا عادتا طوری که در هنگام استمنا صورتی خیالی تصور می کند که انگار جماع می کند، همگی این موارد حرامند و امام احمد و بقیه چنین چیزی نگفته اند.( مجموع الفتاوی 11 / 574 -575 . ).

و همچنین می گوید: اما آنچه به غیر از حالت عمدی از بدن خارج می شود، هیچ گناهی بر وی نیست ولی غسل بر وی واجب می گردد چنانچه منی با حالت فوران خارج شود، اما خارج شدن منی با عمدی مثلا با دستش باعث خروج شود، نزد اکثر علمل حرام است و این یکی از دو روایت منسوب به امام احمد است بلکه صحیح ترین آن است و در روایتی آن را مکروه دانسته است.( مجموع الفتاوی 34 / 229 -231).

 و  ابن حزم ـ رحمه الله اقوالی را از بعضی صحابه و دسته ای از کبار تابعین در مورد مباح بودن استمنا در تایید رای خود آورده است... البته آنچه که در مورد صحابه روایت شده است اگر هم صحیح باشد، بر خلاف رای صواب است و رای آنها  در مورد کسی حمل میشود که در ضرورت قرار گرفته و این ضرورت جز با استمنا دفع نمی شود. و اما رای بر مباح بودن استمنا به صورت مطلق با بسیاری از دلایل شرعی  و عقلی در تعارض است. (نزهة الألباب فی استمناء النساء والرجال – تألیف:" أبو تیمیه ").

شیخ الإسلام ـ رحمه الله ـ میگوید: ... و از گروهی از صحابه و تابعین نقل شده است آنها استمنا را در هنگام ضرورت مثلا ترس از زنا رخصت داده اند و (گفته اند شخص ) با آن مرتکب گناه نشده است مگر با زنا، یا مثلا ترس برود که چنانکه شخص استمنا نکند مریض شود و این قول امام احمد و غیر او نیز است، و اما اگر بدون ضرورت صورت گیرد، نمی دانم که احدی بدان رخصت داده باشد. والله أعلم (مجموع الفتاوی" 34 / 229 -231 ).

دلایل افرادی که قایل  بر مباح بودن آن است:

امام شوکانی ـ رحمه الله ـ  در مورد دلایل آن، که خود نیز بر مباح بودن آن تصریح دارد حتی بعضی اوقات آنرا واجب می داند، در رد کسانی که استمنا را حرام می دانند  میگوید:

اولا الله تعالی می فرماید: { والذین هم لفروجهم حافظون . إلا علی أزواجهم أو ما ملکت أیمانهم فإنهم غیر ملومین } المؤمنون : 5-6 . (رستگارند) کسانی که عفّت خود را حفظ می کنند (5) مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانی که به دست آورده‏اند که در این صورت بر آنان نکوهشی نیست.


امام شوکانی در مورد ایه می گوید که "این آیه بر عموم دلالت نمی کند و ولازم است که  به جهت تحریم فرج در جلو و پشت مقید شود...پس در آیه ی بعدی چنین می آید: {
پس هر که فراتر از

" جماع فرج به غیر از فرج زن و کنیزان" برود، آنان از  متجاوزانند }

ثانیاً : احادیثی که مانعین استمناء بر آن استدلال می کنند یا ضعیفند یا موضوع و هیچکدام از آن احادیث صحیح نیستند." (بلوغ المُنی فی حکم الاستمنی للشوکانی ص 23 – 37).

 

سوم) تفصیل (نه به صورت مطلق آنرا حرام میدانند و نه مباح)

 طرفداران این قول می گویند که استمنا در حالت عادی و غیر ضروری امری حرام است ولی در حالت ضرورت، طوری که رفع آن ضرورت بدون استمنا ممکن نباشد، در این صورت امری مباح است.

و این قول بعضی از علمای حنفیه و حنابله و غیر آنها است. این قول بیان می کند که ؛ که استمنا در اصل حرام است و از باب قاعده ی "ضرورت حرام را مباح می کند"، مباح است البته تحت شرایط و ضوابطی.

طرفداران این قول انجام استمنا را از روی عادت مطلقا مباح نمی دانند و نیز به صورت مطلق حرام نمی دانند، و وسط بین قول بر حرام بودن و مباح بودن مطلق هستند.

شیخ الزرقا رحمه الله در بیان رای حنفیه می گوید، (حنفیه ) گفته اند: استمنا در اصل از امورات ممنوع است ولی مباح است با سه شرط:

-         نبایستی کسی که استمنا می کند زن داشته باشد.

-         و نباید قصد وی لذت جویی بوسیله ی استمنا باشد بلکه نیتش از بین بردن یا کم کردن شدت  شهوت وارد شده بر وی باشد.

-         ترس ارتکاب به زنا وجود داشته باشد چنانکه اگر استمنا صورت نگیرد مرتکب زنا می شود.

و  بر همین اساس در کشاف القناع آمده است: و هر کس از ترس ارتکاب به زنا و ترس بر دینش استمنا کند، چیزی بر او نیست البته این به شرطی است که توانایی ازدواج نداشته باشد و اگر قادر بر ازدواج باشد، در صورت استمنا دچار معصیت شده است.( کشاف القناع-4 / 75).

رای راجح:

" در خلال مطالب فوق آنچه که برای من (ابو تیمیه) و الله اعلم – ظاهر می شود، راجح در مسئله ی استمنا قول سوم است (یعنی استمنا حرام است مگر در ضرورت که مباح می شود) پس اصل حرام بودن آن است ولی بعضی اوقات در هنگام ضرورت مباح می گردد حتی گاهی واجب نیز می شود.

دلیل حرام بودن آن (در حالت غیر ضروری) همان دلیل قول اول بود. و اما دلیل مباح بودن در هنگام ضرورت، قاعده ی اصولی که می گوید: " الضرورات تبیح المحظورات " است یعنی شرایط اضطراری امورات ممنوع (حرام) را مباح می کند.

پس اصل در استمنا، حرام بودن آن است و در ذات خود امری حرام است ومباح نمی شود مگر در صورت ضرورت، و ضرورت ها دارای ضوابط و احکامی هستند که در یکی از امورات سه گانه ی زیر تحقق می پذیرد:

1-    ترک استمناء باعث هلاکت شود.

2-    ترک استمناء باعث تلف شدن و قطع شدن عضوی از بدن شود.

3-    ترک استمناء باعث مفسده ای بزرگتر(مانند زنا) شود.

پس هرگاه یکی از سه مسئله فوق برای کسی پیش بیاید،عملی که برایش حرام بود به مرتبه ی مباح تنزل می یابد، حتی گاهی برایش واجب می شود مانند کسی که بین استمناء کردن و زنا مختار شده باشد، پس در این وقت بر او واجب است که استمناء را اختیار کند چون زنا بطور قطع بر او حرام است." (نزهة الألباب فی استمناء النساء والرجال – تألیف:" أبو تیمیه ").

 

اما بر مسلمان شایسته است که به طب و راه علاج پیامبر صلی الله علیه وسلم اعتماد کند تا از شر چنین مفسده ای رهایی یابد زیرا اگر کسی به استمناء عادت نماید و برای انجام آن به اقوال بعضی از علما استناد کند،این امر فاسد برایش عادی و بدان معتاد می گردد و رهایی از آن برایش سخت تر می گردد و لذا توصیه می کنیم که برای علاج آن از سفارش نبوی استفاده نماید چنانکه شیخ ابن باز رحمه الله در مورد راه علاج آن بر اساس طب نبوی چنین می گوید:

" کسی که شهوت بر او غلبه نموده است اولین راه حل ازدواج است. در صورتی که بنا به دلایلی قادر به ازدواج نیست روزه بگیرد، زیرا رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ  فرموده اند:[ یَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْکُمُ الْبَاءَةَ فَلْیَتَزَوَّجْ؛ فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَأَحْصَنُ لِلْفَرْجِ، وَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَعَلَیْهِ بِالصَّوْمِ فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاءٌ] بخاری(5066،5065،1905) مسلم(1400).

یعنی:« ای جوانان هر کسی از شما که توان ازدواج دارد باید ازدواج کند؛ زیرا ازدواج حفاظت کننده ی چشم و عورت انسان  است، و کسی توان ازدواج دارد روزه بگیرد؛ زیرا روزه شهوت را کنترل می کند. »

رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ در این حدیث دو مطلب را متذکر شده است:

1-     ازدواج برای کسی که توانائیش را دارد.

2-    کسانی که توان ازدواج ندارند، روزه بگیرند.

 بدلیل این که روزه راههای نفوذ شیطان را بر انسان ضعیف می کند، بنابراین شما وظیفه دارید خود را مزین به آداب و اخلاق شریعت بگردانید و با ازدواج، وجود خود را پاک نگهداشته و عفت خویش  را حفاظت کنید، حتی اگر شده پول قرض کنید؛ اما ازدواج کنید و یقین بدانید که الله تعالی اسباب ادای قرض را برایتان فراهم می کند؛ زیرا ازدواج عمل صالحی است که مسلمان انجام می دهد و قطعاً الله تعالی او را کمک و نصرت می کند، آن گونه که در حدیث آمده که پیامبرصَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ  فرمود: [ثَلَاثَةٌ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ عَوْنُهُمْ: الْمُکَاتَبُ الَّذِی یُرِیدُ الْأَدَاءَ، وَالنَّاکِحُ الَّذِی یُرِیدُ الْعَفَافَ، وَالْمُجَاهِدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ] احمد (2/437،251) ترمذی (1655).

«سه گروه هستند که الله تعالی حتماً آنان را یاری می کند: برده ای که می خواهد اسباب آزادی خود را فراهم و خود را از اربابش باز خرید کند، کسی که می خواهد عفت و پاکی را با ازدواج شرعی حفظ کند، مجاهد در راه الله.» (شیخ ابن باز – مجلة البحوث شماره (26)-ص(129 ،130)).

والله تعالی اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین

سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com