::ISLAMPP.COM::     دانلود کل سایت بصورت آفلاین! کلیک کنید     ::ISLAMPP.COM::     @ توجه توجه @ به سؤالات تکراری پاسخ داده نخواهد شد، پس لطفا قبل از ارسال سوال، در سایت جستجو کنید@

 اخبار جديد

صفحه أصلى

فتاواى متن

فتاواى صوتى

فتاواى تصويرى

گروهبندى فتاوى

كتابخانه فتاوى

جديدترين فتاوى

دانلود کتاب

اصول و تعبير خواب

فرستادن سؤال

جستجو در سايت

پيشنهادات و انتقادات

ارتباط با ما

درباره ما

آمار سايت

7084202 تعداد بازديد سايت

29705 تعداد كل فتاوى

9091 تعداد فتاواى متن

11381 تعداد فتاواى صوتى

9233 تعداد فتاواى تصويرى

169312782 تعداد كل فتاواى خوانده وشنيده شده

119359 تعداد كل فتاواى ارسال شده

 

نمايش فتاوى

 

فتاوى -->> -->>  فتواى انتخاب شده

تعریف ناسخ و منسوخ و مثالهای برای آن
شماره فتوى 6374

تعداد بازديد 5886

فرستادن به دوست 

 چاپ كردن

تاريخ اضافه 2011-05-31

 

فتوای 5122 سایت را مطالعه کردم که درآن چهار نوع ناسخ منسوخ بیان شده است. وتنها نوعی که در باره تحریم شراب حکم های پیشین با نزول آیات متبرکه بعدی نسخ، وخود آیات متبرکه در چهار نوبت نظر به اقتضاء وحی شده است در کلام ربانی تلاوت میشود.

تقاضای مخلصانه من اینست تا لطفاً از سه نوع دیگر نسخ مثالهای از کلام الله شریف را برای مسلمانان با قبول زحمت درج کنید. 


الحمدلله،

البته تا حدودی پاسخ این سوال را در فتوای شماره (5790) ذکر کرده ایم و برای هر یک مثالهایی آورده ایم.

اما در اینجا کمی بیشتر به موضوع ناسخ و منسوخ آیات قرآن می پردازیم.

اولاً باید بدانیم که ناسخ، یعنی آنکه آیه ای از قرآن و یا حکمی جدید توسط خداوند بر پیامبرش نازل می گردد و توسط آن، آیه یا حکم سابق تغییر می کند، به آیه یا حکم سابق هم منسوخ گویند، یعنی آیه و حکمی که نسخ شده است.

 

اما نسخ انواع و حالتهای مختلفی دارد:

1- گاهی هم حکم آیه ای از قرآن و هم تلاوت و لفظ آن در قرآن کریم نسخ می شود.

2- گاهی فقط حکم آیه ای از قرآن نسخ می شود ولی لفظ و تلاوت آن آیه در قرآن باقی می ماند.

3- گاهی فقط تلاوت آیه ای از قرآن نسخ می شود ولی حکم آن آیه باقی می ماند.

4- احکامی که مربوط به دوران پیش از اسلام بوده و در بین مردم باقی مانده بود، توسط برخی از آیات منسوخ شدند.

 

در این قسمت مثالهایی را برای حالتهای فوق ذکر می کنیم تا آشنایی بیشتری با موضوع نسخ آیات  احکام قرآن پیدا نماییم:

اول: مثال برای نسخ تلاوت آیه و حکم آن هر دو:

آیه ی «عشر رضعات معلومات یحرّمن = یعنی: ده بار شیر دادن محرمیت ایجاد میکند» که هم حکم و هم تلاوت آن هر دو توسط منسوخ شدند، و بجای آنکه ده بار شیر دادن موجب محرمیت و رضاعت شود، خداوند متعال حکم را بر مومنان آسانتر نمود و آنرا به پنج بار شیر دادن تقلیل داد.

امام مسلم در صحیح خود از ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها روایت کرده که گفته: «کان فیما أنزل من القرآن عشر رضعات معلومات یحرمن، ثم نسخن، بخمس معلومات. فتوفی رسول الله صلی الله علیه وسلم و هن فیما یقرأ من القرآن». مسلم (1425).

یعنی: «از جمله آیات نازل شده در قرآن، آیه (عشر رضعات معلومات یحرمن) بود. «یعنی : ده بار شیر دادن معلوم (نکاح را) حرام می‌کند». سپس لفظ و حکم این آیه با (بخمس معلومات) نسخ شد. «یعنی با پنج بار شیردادن معلوم». سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم فوت کرد ولی (به خاطر تأخیر نسخ آن) آیه نسخ شده از جمله آیاتی بود که (هنوز) تلاوت می شد».

امام سیوطی در "الاتقان فی علوم القرآن" می گوید: «این را شیخین روایت کرده‌اند، و درباره این گفته‌ی عایشه در حدیث: «پیامبر صلی الله علیه وسلم فوت کرد ولی آیه نسخ شده از جمله آیاتی بود که (هنوز) تلاوت می شد» سخن گفته‌اند، چون ظاهرش آن است که تلاوت آنها باقی بوده و حال آنکه اینطور نیست.

و در جواب این ادعا گفته‌اند: منظور تا نزدیکی وفات است، یا اینکه تلاوت نیز نسخ شده بود ولی به همه ی مردم نرسیده بود مگر بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم که ایشان وفات یافت در حالی که هنوز برخی از مردم آنها را می‌خواندند.

و ابوموسی اشعری گفته: نازل شد سپس برداشته شد.

و مکی گفته: در این مثال نه منسوخ تلاوت می‌شود و نه ناسخ، و نظیرش را نمی‌شناسم».

 

دوم: مثال برای نسخ حکم آیه و بقای تلاوتش:

تعداد آیات برای این نوع نسخ بسیار کم است، امام سیوطی در کتاب "اتقان" می گوید: «و از این نوع (از نسخ) کتابها درباره ی آن تألیف کرده‌اند، ولی تعداد آن آیات بسیار کم است، هر چند که نویسندگان تعداد بسیاری از آیات را از همین گونه نسخ شمرده‌اند، ولی محققانی از قبیل قاضی ابوبکربن العربی این را بیان نموده و به خوبی توضیح داده‌اند (که تعداد این آیات بسیار کم هستند)».

اما مثالی که برای این نوع از نسخ می توان ذکر کرد، مدت عده ی زنانی که شوهرشان مرده بود که می بایست یکسال در عده می ماندند، چنانکه تلاوت آن در سوره ی بقره آیه ی (240) باقی است و چنین می باشد: « وَالَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنکُمْ وَیَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِیَّةً لِّأَزْوَاجِهِم مَّتَاعًا إِلَی الْحَوْلِ غَیْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِی مَا فَعَلْنَ فِیَ أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (بقره 240).

یعنی: «و کسانی‌ از شما که‌ مرگشان‌ فرا می‌رسد و همسرانی‌ برجای‌ می‌گذارند، باید برای ‌همسرانشان‌ وصیت‌ کنند که‌ آنان‌ را تا یک‌ سال‌ بهره‌مند سازند و بیرون‌ نکنند پس‌اگر بیرون‌ بروند بر شما گناهی‌ نیست‌ در آنچه‌ که‌ آنان‌ درباره‌ خود انجام‌ می‌دهند به‌طور پسندیده‌ و خداوند عزیز حکیم‌ است‌»

اما بعداً حکم این آیه توسط آیه ی شماره (234) از سوره ی بقره منسوخ گشت و بجای یکسال عده، مدت زمان آن به چهار ماه و ده روز تقلیل یافت و بدین ترتیب خداوند متعال آنرا بر مومنان آسانتر نمود، آیه ی ناسخ چنین است:

« وَالَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنکُمْ وَیَذَرُونَ أَزْوَاجًا یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا فَعَلْنَ فِی أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» (بقره 234).

یعنی: و کسانی که از شما می‏میرند و همسرانی باقی می‏گذارند، باید چهار ماه و ده روز، انتظار بکشند (و عدّه نگه دارند)! و هنگامی که به آخر مدتشان رسیدند، گناهی بر شما نیست که هر چه می‏خواهند، در باره خودشان به طور شایسته انجام دهند (و با مرد دلخواه خود، ازدواج کنند). و خدا به آنچه عمل می‏کنید، آگاه است.

شاید گفته شود که چه حکمتی جود دارد که با وجود آنکه حکم آیه نسخ شده ولی باز تلاوت آن در قرآن باقی مانده است؟

در پاسخ به این سوال این سخن امام سیوطی را از کتابش "اتقان" نقل می کنیم که می گوید:

«اگر بگویی: چه حکمتی در این هست که حکم برداشته شده ولی تلاوت باقی بماند؟

جواب آن به دو وجه است:

یکی: اینکه همانطور که قرآن برای شناختن حکم از آن و عمل به آن تلاوت می‌شود، چون کلام خداوند است خوانده نیز می‌شود و تلاوتش ثواب دارد، پس تلاوت آن برای این حکمت (یعنی ثواب قرائت آن) قرار داده شد.

دوم: غالباً برای تخفیف و آسان گرفتن نسخ انجام می‌گیرد، پس تلاوت آیات منسوخه باقی ماند تا یادآور نعمت و رفع مشقت باشد».

 

سوم: مثال برای نسخ تلاوت آیه ولی بقای حکم آن:

در این نوع تلاوت آیه نسخ می شود ولی حکم آن همچنان باقی است و می بایست به آن عمل گردد. مانند آیه ی رجم و سنگسار زناکار که در ابتدا خود آیه و تلاوتش جزئی از قرآن بود ولی سپس تلاوتش منسوخ گشت ولی حکم آن باقی ماند.

از ابن عباس(رضی الله عنه) روایت است که روزی عمر بن خطاب رضی الله عنه برای مردم خطبه خواند و گفت : (إن الله بعث محمداً بالحق، و أنزل علیه الکاب، فکان مما أنزل الله آیة الرجم، غقرأناها و عقلناها و وعیناها، رجم رسول الله صلی الله علیه وسلم و رجمنا بعده، فأخشی إن طال بالناس زمان أن یقول قائل : والله ما نجد آیة الرجم فی کتاب الله، فیضلوا بترک فریضة، أنزلها الله، والرجم فی کتاب الله حق علی من زنی إذا أحصن من الرجال و النساء، إذا قامت البینة أوکان الحبل أو الاعتراف)

یعنی: «به راستی خداوند محمد صلی الله علیه وسلم را به حق مبعوث و قرآن را بر او نازل کرد. از جمله آیاتی که خداوند نازل کرد آیه رجم است، که آنرا خواندیم و درک و حفظ نمودیم. پیامبر صلی الله علیه وسلم (طبق آن زناکار محصن را) رجم کرد و ما هم بعد از او رجم کردیم. بیم دارم اگر زمان طولانی بر مردم بگذرد، کس بگوید : به خدا قسم ایه رجم را در کتاب خدا نیافتیم، در نتیجه با ترک واجبی که خداوند نازل کرده گمراه شوند، رجم در کتاب خداحق است و باید بر هر زن و مرد محصنی اجرا شود، واین زمانی است که شهود گواهی دهند یا زن حامله گردد یا به آن اعتراف کنند». متفق علیه: بخاری (6830)، مسلم (1691)

و در روایتی از نسائی آمده که این آیه در قرآن در سوره (الأحزاب) است.

همینطور امام مالک در الموطأ این زیاده را از یحیی ابن سعید از ابن مسیب روایت کرده است.

و در روایتی دیگر آمده که آیه ی رجم که تلاوتش نسخ شده می‌فرماید : « و إذا زنیا فارجموهما البتة نکالا من الله و الله عزیز حکیم» «اگر مرد و زن محصن زنا کردند حتماً آنان را رجم کنید تا پند و عبرتی از جانب خدا برای مردم باشد، و خداوند بلندمرتبه و حکیم است».

 

و بزرگترین دلیل بر بقای حکم آیه ی سنگسار عمل پیامبر صلی الله علیه وسلم و صحابه رضی الله عنهم است که با وجود منسوخ شدن تلاوت آیه ی رجم همچنان زناکار محصن را رجم می کردند، و حتی در دوران خلافت خلفای راشدین نیز حکم سنگسار اجرا می گشت و این دلیلی بر بقای حکم آیه ی رجم می باشد.

از جابر بن عبدالله انصاری روایت است : (أن رجلا من أسلم، أتی رسول الله صلی الله علیه وسلم فحدثه أنه قد زنی، فشهد علی نفسه أربع شهادات، فأمر به رسول الله صلی الله علیه وسلم فرجم، و کان قد أحصن) «مردی از قبیله اسلم نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و به او گفت : زنا کرده‌ام، چهار بار اقرار کرد و گفت : زنا کرده‌ام، پیامبر صلی الله علیه وسلم دستور داد تا رجم شود، آن مرد محصن (ازدواج کرده) بود». ابوداود (4407)

 

چهارم: نسخ احکامی که مربوط به ادیان پیش از اسلام بوده؛ مثلا حلال شدن گوشت حیوانات اهلی برای مسلمانان که در برخی از ادیان سابق حرام بود، و یا نسخ احکامی که در اوایل اسلام برقرار بودند ولی بعدا منسوخ شدند و تعداد آنها اندک می‌باشد، مانند نسخ قبله از مسجدالاقصی به کعبه، یعنی آیه « وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» (بقره 115).

یعنی: مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بی‏نیاز و داناست!

توسط آیه ی زیر منسوخ گشت:

«فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ المَسْجِدِ الحَرَاْمِ وَ حَیثُمَا کُنْتُم فَوَلُّوا وُجُوهَکَم شَطرَه » (بقره : 150)

«(واز هر جا که بیرون رفتی) رو به سوی مسجدالحرام کن و (ای مؤمنان چه در سفر و چه در حضر در همه اقطار زمین به هنگام نماز) هر جا که بودید روبه سوی آن کنید».

و یا تحریم شراب که در اوایل اسلام حرام نبود ولی بعدها در چندین مرحله حرام گشت و آیه ی زیر نازل شد: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده 90).

یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‏اید! شراب و قمار و بتها و ازلام [= نوعی بخت‏آزمایی ]، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید!

در مورد حرام شدن تدریجی شراب به فتوای (5122) مراجعه کنید.

 

البته مثالهای دیگری برای انواع چهارگانه ی فوق وجود دارند که ما فقط به ذکر چند نمونه اکتفا کردیم، کسانی که خواهان اطلاعات بیشتری در باره ی ناسخ و منسوخ هستند می توانند به کتاب "الاتقان فی علوم القرآن" تالیف جلال الدین سیوطی جلد دوم مراجعه کنند.

و در ضمن یادآوری می شود که گاها ما بین علمای اسلام در مورد نسخ یا عدم نسخ آیاتی از قرآن اختلاف نظر وجود دارد.

و همچنین باید بدانیم که نسخ فقط در آیات امر و نهی رخ می دهد نه در بقیه موضوعات مانند مباحث قصص قرآنی یا عقاید و غیر آنها..

 

حکمتهای نسخ آیا و احکام قرآن:

تمامی این امور هم بنا بر حکمت خداوند متعال رخ می دهند و می توان گفت که یکی از حکمتهای آن – والله اعلم – نزول تدریجی آیات و احکام قرآن بر مردم آنزمان بود و چون آنها از جاهلیت به اسلام وارد شده بودند، بنابراین خداوند متعال بنا به حکمت خویش برخی از احکام را در طی چند مرحله بر آنها تشریع کرد تا آنها اندک اندک  به مرور خود را با قوانین اسلام تطبیق دهدند، بعد که نفوس آنها ثابت گشت، آنوقت بود که خداوند حکم اصلی را نازل می کرد و حکم سابق را نسخ می نمود. و گاهی هم به دلیل آسانی بر مومنین بود، یعنی حکمی آسانتر از جانب الله تعالی جایگزین حکم قبل از خود می گشت که نسبت به آن آسانگیری بیشتری داشت.

خلاصه اینکه:

- مراعات مصالح مسلمانان .

2- تکامل شریعت بر اساس تکامل دعوت و حال مردم به صورت تدریجی.

3- اراده ی خیر نسبت به امت و آسان گرفتن بر آنها.

 

والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین

سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com