::ISLAMPP.COM::     دانلود کل سایت بصورت آفلاین! کلیک کنید     ::ISLAMPP.COM::     @ توجه توجه @ به سؤالات تکراری پاسخ داده نخواهد شد، پس لطفا قبل از ارسال سوال، در سایت جستجو کنید@

 اخبار جديد

صفحه أصلى

فتاواى متن

فتاواى صوتى

فتاواى تصويرى

گروهبندى فتاوى

كتابخانه فتاوى

جديدترين فتاوى

دانلود کتاب

اصول و تعبير خواب

فرستادن سؤال

جستجو در سايت

پيشنهادات و انتقادات

ارتباط با ما

درباره ما

آمار سايت

7108228 تعداد بازديد سايت

29705 تعداد كل فتاوى

9091 تعداد فتاواى متن

11381 تعداد فتاواى صوتى

9233 تعداد فتاواى تصويرى

169315863 تعداد كل فتاواى خوانده وشنيده شده

119365 تعداد كل فتاواى ارسال شده

 

نمايش فتاوى

 

فتاوى -->> -->>  فتواى انتخاب شده

توضیحاتی درباره فرقه بریلویت از فرقه های صوفیه
شماره فتوى 7512

تعداد بازديد 5783

فرستادن به دوست 

 چاپ كردن

تاريخ اضافه 2012-09-16

 

بریلویت چیست؟ ودر مورد عقاید آنان توضیح دهید؟ و راه شناسایی آنان چیست؟ آیا مرتد هستند؟


الحمدلله،

در کتاب " الموسوعة المیسرة فی الأدیان والمذاهب" چنین آمده است :

بریلویت یک فرقه صوفی مَشرب است که در دور استعمار بریتانیا در هند پیدا شد، این فرقه در دوستی و تقدیس پیامبران و اولیاء ، خصوصا پیامبر آخر زمان  صلی الله علیه و سلم افراط و غلو مینمایند، و به آنان صفاتی را نسبت میدهند که ایشان را از بشر بودن خارج می کند.

تأسیس و افراد برازنده :

- مؤسس این گروه أحمد رضاخان پسر تقی علی خان (1272-1340هـ) (1865-1921م) میباشد، که خود را عبد المصطفی نامگذاری کرده بود، در قریهء بریلی ، ولایت آتراپردیش متولد شده، نزد میرزا غلام قادر بیک - برادر بزرگ میرزا غلام أحمد قادیانی (مؤسس قادیانیه) - شاگردی نموده و درس خوانده است.

سال 1295هـ به زیارت مکه مکرمه رفت و آنجا نزد بعضی شیوخ درس خواند، وی خیلی لاغر، تند مزاج، تیز قهر، بدزبان و مصاب به امراض مزمنه بود، از جملهء کتاب های مشهورش: (أنباء المصطفی)، (خالص الاعتقاد)، (دوام العیش)، (الأمن و العلی لناعتی المصطفی)، (مرجع الغیب)، (الملفوظات) و دیوان شعری بنام (حدایق بخشش) است.

در وصیتش آمده که اگر به نزدیکان و خویشاوندان همراه با فاتحه هرهفته دوبار یا سه بار روان کردن این اشیاء میسر شد، روان کنند: شیر خشک، گل ریانی، کـباب شامی، نـان با روغـن، قیماق، فرینی، نسک، برنج با زنجبیل، آب سیب، آب انار، وایسکریم، این وصیت در میان پیروانش تا امروز عملی میشود!

- دیدار علی بریلوی: سال 1270هـ در نواب پور ولایت الور بدنیا آمد، و در اکتوبر 1935م وفات نمود، از جملهء تألیفاتش: ( تفسیر میزان الادیان) و( علامات الوهابیة ) است.

- نعیم الدین مراد آبادی (1300-1367هـ) = ( 1883-1948م)، وی مدرسه ای داشت به نام (الجامعة النعیمیة) لقبش صدر الافاضل است، از جملهء کتابهایش: (الکلمة العلیا) و ( فی عقیدة علم الغیب ) است.

- أمجد علی پسر  جمال الدین پسر خدا بخش: در کهوسی تولد شد، و از مدرسه الحنفیه جونبور 1320هـ فارغ گردید، سال ( 1368هـ) مطابق به ( 1948م) در گذشت، وی کتابی دارد بنام ( بهار شریعت).

- حشمت علی خان : در لکهنو به دنیا آمد، از دروس خویش سال 1340هـ فارغ گردید، و خود را «سگ احمد رضاخان» مینامید و به این نام افتخار میکرد، همچنان ملقب به (غیظ المنافقین) بود، و کتابی دارد بنام ( تجانب اهل السنة)، سال ( 1380هـ) درگذشت.

- أحمد یار خان )1906-1971م)، خیلی متعصب بود، از جملهء مؤلفاتش: ( جاء الحق و زهق الباطل) و ( سلطنت مصطفی) است.

 

افکار و معتقدات بریلویت:

افراد این طایفه معتقداند که پیامبر  قدرتی دارد که توسط آن بر کاینات حکم فرمایی میکند.

- امجد علی میگوید: پیامبر نائب مطلق الله سبحانه و تعالی است، همه عالم تحت تصرفات وی میباشد، هرچه بخواهد میکند، هرچیز به هرکس بخواهد میدهد، و هرچه بخواهد میگیرد، و هیچ یکی در عالم وجود ندارد که حکم و فیصله اش را تغییر دهد، سردار انسانهاست، کسیکه وی را مالک خود نمی داند از حلاوت سنت محروم است.

- برای محمد صلی الله علیه وسلم و أولیاء بعد از وی قدرت تصرف و تغییرات در کاینات موجود است، أحمد رضاخان میگوید: «یاغوث (یعنی یا عبد القادر گیلانی) قدرت «کن» برای محمد از جانب پروردگارش حاصل است، برای تو از جانب محمد حاصل است، و همهء آنچه از تو ظاهر میشود دلالت به قدرت و توانایی تو بر تصرف میکند، و دلالت براین مینماید که فاعل حقیقی در پشت حجاب تو هستی».

-نظریه شان در باره پیامبر خیلی غلو و افراط آمیز است، حتی به مرتبه ای نزدیک به مرتبه خدایی- العیاذ بالله- وی را رسانیده اند، احمد رضاخان در حدائق بخشش 2/104 میگوید: «یا محمد  گفته نمی توانم که تو الله هستی، و نمی توانم که میان شما دو فرق بگذارم، امرت را به خدا میسپارم، وی به حقیقت تو داناتر است».

-همچنان در توصیف نمودن پیامبر  به اوصافی که از حقیقت به دور است مبالغه نموده اند، حتی که وی را عالم الغیب میدانند، احمد رضاخان در کتاب خالص الاعتقاد ص33 میگوید: « الله تبارک و تعالی برای صاحب قرآن سیدنا و مولانا محمد همهء آنچه  در لوح محفوظ است داده بود».

- می پندارند که پیامبر و اولیاء آنچه را خداوند علمش را به خود تخصیص داده است میدانند، احمد رضاخان در خالص الاعتقاد ص 53-54 میگوید: «برای پیامبر هیچ چیزی از امور پنجگانه که خداوند در ایت شریفه ذکر نموده پوشیده و پنهان نیست، چگونه بر وی پوشیده بماند در حالیکه قطب های هفتگانه امت شریف وی آن اشیاء را میدانند، در حالیکه قطب ها پایین تر از غوث اند، چه برسد به سید اولین و آخرین که وی سبب وجود همه چیز و از وی همه چیز است».

- نزد شان عقیده ای وجود دارد بنام (عقیدة الشهود) یعنی به عقیدهء آنان پیامبر  در هر زمان و مکان حاظر است و بر افعال و کردار مخلوق ناظر میباشد، احمد یارخان در کتاب (جاء الحق) 1/160 میگوید: « معنی شرعی حاضر و ناظر آنست  که صاحب قوه قدسیه میتواند از همانجا که هست تمام عالم را همانند کف دست خود ببیند، و آوازها را از دور و نزدیک بشنود، و در یک لحظه در اطراف عالم چرخ بزند، بیچارگان را کمک کند، دعاء کنندگان را اجابت نماید».

- احمد سعید مؤلف کتاب (تسکین الخواطر) ص85 میگوید: «هیچ مکانی نیست که رسول الله صلی الله علیه وسلم در آنجا موجود نباشد [بلکه در هر زمان و هر مکان موجود است]».

- صفت حاضر و ناظر را به اشخاص دیگری نیز ثابت مینمایند، بطور مثال به خود أحمد رضاخان، در کتاب خود (انوار رضا) ص 246 میگوید: احمد بریـلوی زنده و موجود بوده در میان ما میباشد، به ما کمک میکند، و به فریاد ما  میرسد».

- بشر بودن پیامبر  صلی الله علیه وسلم را منکر اند و او را نوری از انوار خداوند عزوجل میشمارند.

- احمد یارخان در کتاب خود (مواعظ نعیمیه) ص 14 میگوید: رسول  نوری از نور خداوند  است، و دیگر همه مخلوقات از نور وی اند، احمد رضاخان  در اشعار خود میگوید: (وقتیکه نور الهی حلول کرده در صورت بشر نباشد این گل و آب چه ارزش دارد).

- پیروان خویش را به استغاثه و فریادرسی خواستن ازانبیاء و اولیاء تشویق میکنند، و کسیکه این کار شان را انکار کند وی را متهم به الحاد و بی دینی میکنند. امجد علی در کتاب خود (بهار شریعت) 1/122 میگوید: « کسانیکه از استمداد و مدد خواستن از انبیاء و اولیاء  و قبرهای شان منکراند، آنان ملحد اند».

- قبرها را تعمیر و آباد میکنند، پخته کاری مینمایند، رنگ میکنند، بالای  آنها چراغ ها و شمع ها را روشن میکنند، به قبرها نذر به گردن میگیرند، به آنها تبرک میجویند، مجالس و جشن ها بر سر آنها برگذار مینمایند، بالای قبرها گل ها، چادرها و پرده های هر قسم میگذارند، و اتباع خود را بخاطر تبرک جستن به طواف در اطراف قبر دعوت میکنند.

- در تقدیس و تمجید شخصیت عبدالقادر جیلانی غلو و افراط شدید مینمایند، و دیگر امام های صوفیه را نیز تعظیم میکنند، و به آنان امور خیالی، و خارق العاداتی را نسبت میدهند  که دروغ بودن و خرافی بودن  آنها آشکار است.

- و ازجملهء عقاید پوچ وبی محتوای شان آنست که درکتـاب «ملفـوظات» احمد رضاخان 3/276 آمده «زنان انبیاء نزد انبیاءعلیهم السلام برده میشوند و آنان شب را با زنان خویش سپری مینمایند».

- قائل به اسقاط اند؛ و آن صدقه ای است که از جانب میت، به همان مقدار که نماز، روزه، وغیره را ترک کرده باشد داده میشود، مقدار صدقه: در مقابل هر نماز یا روزهء یک روز که میت آنرا ترک کرده باشد به اندازهء صدقهء  فطر است، گاهی در این کار دست به حیله میزنند، اول مقداری را که یکساله کفارهء نمازو روزه اش شود توزیع مینمایند، بعد دو باره آن را به طور بخشش پس میگیرند و باردیگر به توزیعش میپردازند، و این عمل را به اندازه سالهایی که  آن شخص این فریضه را ترک کرده باشد تکرار میکنند.

- بزرگترین عیدهای شان همان مولود است که در آن اموال فراوان را مصرف مینمایند، و این روز، روز مقدس و مبارکی در نزدشان میباشد، در آنروز شعر خوانی ها میکنند که در خلال آن  ضمن قصه های دروغ و خرافی پیامبر صلی الله علیه وسلم را ستایش و توصیف مینمایند، و در آنروز کتاب (سرورالقلوب فی ذکر المولد المحبوب) را میخوانند ، این کتاب را احمد رضاخان تألیف نموده و آنرا از خرافات و افسانه ها پر کرده است.

- عرس ها: مراد از عرس زیارت قبور به طور دسته جمعی، و اجتماع بر سر آنان میباشد، مثل عرس شیخ شاه وارث، در شهر (دیوه)، عرس خواجه معین الدین چشتی، که در آن ملیونها انسان جمع میشوند، و مردان با زنان خلط و یکجا میباشند، و در نتیجهء آن مفاسدی رخ میدهد که عاقبت خوب ندارد.

- کسی که روزه یا نمازرا ترک کند راه خلاصی برایش امید است، ولی قیامت و مصیبت  بزرگ نزد آنان متوجه کسی است که از مجالس مولود، یا فاتحه، و یا از مجلس عرس تخلف ورزیده باشد! آنان مسلمانان غیر بریلوی را به اندک سببی تکفیر میکنند، و هیچ گروه اسلامی، و شخصیت اسلامی را از وصف کفر به دور نگذاشته اند، و در بسیاری جاهای  کتاب های شان بعد از تکفیر شخص این جمله  میاید: «کسیکه وی را کافر نداند خودش کافر است»  تکفیر ایشان دیوبندی ها، ندوی ها، رهبران تعلیم و اصلاح، و آزاد کنندگان هند از چنگ استعمار را نیز شامل میباشد همچنان تکفیر شان شامل شیخ اسماعیل دهلوی است، وی از جملهء علمائی بود که در مقابل بدعت ها و خرافات مبارزه میکردند، محمد اقبال لاهوری، ضیاء الحق رئیس جمهور پاکستان و تعدادی از وزیرانش را نیز تکفیر میکنند.

- شیخ الإسلام ابن تیمیه را نیزتکفیر نموده وی را مختل و فاسد العقل میگویند، و شاگردش ابن قیم نیز همین سخن را دارند.

- در روی زمین در ظاهر وباطن آن، دشمنی برای آنان بدتر وشدیدتر از شیخ محمد بن عبد الوهاب یافت نمی شود! وی را به کفر وبدترین تهمت ها متهم مینمایند، اینهمه بخاطر آنکه وی در مقابل خرافات قاطعانه مبارزه کرده ومردم را به توحید خالص دعوت می نمود.

- آنان همیشه در متفرق ساختن صفوف مسلمانان، ناتوان ساختن قوت شان وداخل کردن شان در راهگمی های اختلافات بی فایده میکوشند، که از آن جمله بدعت بوسه کردن هردو انگشت ابهام در وقت اذان ومالیدن آن به چشم وشمردن آن از امور اساسی، به نظر آنان این عمل را فقط کسی ترک میکند که دشمن پیامبر صلی الله علیه وسلم باشد، میپندارند: کسیکه این کاررا کند هرگز چشم درد نمی شود، کتاب شان (منیر العیین فی تقبیل الإبهامین) را مطالعه کنید.

 

ریشه های فکری و اعتقادی:

-این فرقه ملتزم به مذهب احناف اند، لیکن عقاید خویش را به عقاید دیگری  خلط و مزج نموده اند که آن عقاید مأخوذ از نصرانیت است، مثل جشن گرفتن از روز ولادت پیامبر صلی الله علیه وسلم، که آن به تأسی از جشن هایی است که در اول سال میلادی از طرف نصرانی ها برگذار میشود، و شخصیت پیامبر صلی الله علیه وسلم را بالا میبرند تاباخرافاتی که  به شخصیت عیسی  علیه السلام نسبت داده شده برابر شود.

- چون ایشان در قارهء شبه هند زندگی مینمایند، و در قارهء هند دیانت های مختلف وجود دارد، بنابرین عقایدی از هندوها و بوداییها نقل کرده و به عقاید اسلامی آنان داخل گردیده است.

- به پیامبر صلی الله علیه وسلم و اولیاء صفاتی را نسبت میدهند که مشابه به صفاتی است که  شیعه ها آن را به امامان خویش نسبت میدهند.

- عقاید غالی های صوفیه و قبرپرستان و شرکیات شان نیز به این فرقه منتقل شده، همچنین افکارشان دربارهء حلول، وحدت و اتحاد نیز به اینها منتقل گردیده و این امور بخشی از عقیدهء شان گردیده است.

 

انتقاداتی که بر بریلوی ها وارد میشود:

 - افراط و غلو شدید در شخصیت پیامبر صلی الله علیه وسلم و سائر انبیاء علیهم السلام، و وارد ساختن آن به عقاید مشرکین.

- ساقط کردن فریضهء حج.

- دوری شان از حق در  تاخت و تاز و افتراءاتشان بر شیخ الإسلام ابن تیمیه و بر شیخ محمد بن عبد الوهاب و بر هرکس دیگری که دعوت به سوی توحید خالص مینمایند.

- سرعت و بی باکی شان در تکفیر مسلمانان به مجرد مخالف بودن آنان در نظریه.

- کوشش همیشگی شان در متفرق ساختن وحدت مسلمانان و تضعیف قوت شان.

هیچ شکی در کفرآمیز بودن عقاید و باورهای این فرقه غالی وجود ندارد؛ و آنها از نظر دسته بندی جزو صوفیان غالی قرار می گیرند، و قطعا سران این فرقه کافر و مرتد هستند، زیرا عذر به جهل درباره رهبران و علمای آنها قابل مطرح نیست؛ با این وجود نباید در تکفیر معین اعضای فرقه – البته بجز علما و رهبرانشان – عجله نمود؛ به رغم آنچه گذشت این فرقه به کسانی نیاز دارد که راه راست را برایشان روشن سازند، و از چشمان پیروان این فرقه پرده های جهل و خرافات را دور نمایند، تا به جادهء مستقیم قرار گیرند، اگر بعد از روشنگری بوسیله کتاب و سنت و زدودن شبهات و خرافات آنها همچنان بر این راه باطل قرار گرفتند، در آنصورت تکفیر می شوند.

البته لازم به ذکر است (حتی قبل از تکفیر هم) باز جایز نیست که پشت سر این افراد فرقه نماز خوانده شود، و خوردن ذبایح آنها حلال نیست، و ازدواج با آنها جایز نمی باشد و اگر یکی از آنها بمیرد نباید بر وی نماز جنازه خواند مگر آنکه از راهش توبه کند.

 

انتشار  و جاهای نفوذ:

- این فرقه از بریلی ولایت اوتراپردیش برخاست تا در همه قارهء هند (هند و پاکستان ) منتشر گردد.

- دربریطانیا نیز وجود دارند، و آنجا فرقهء شان بنام (جمعیت أهل السنة) و( جمعیت تبلیغ الإسلام) یاد میشود، وکارشان در آنجا فقط تخریب کارهای دیگران، و ایجاد وحشت و پراکندگی میان شان میباشد، به سبب کار آنان بود که حادثهء خونین سال1980م میان مسلمانان واقع شد (الغار دیان، اغسطس1980م) را مطالعه کنید.

 

مراجـع:

1-البریلویة عقاید و تاریخ ؛ احسان الـهی ظـهیر-ط1-1403هـ/  1983م–اداره السنة –لاهور پاکستان.

2- بریلویه؛ رسالة ماستری– که به جامعه اسلامی امام محمد بن  سعود، کلیه اصول الدین در ریاض  پیش کرده شده است.

3- الأمن و العلی لناعتی المصطفی؛ احمدرضاخان – قادری بکدبو-بریلی– هند.

4-أنباء المصطفی؛ احمد رضاخان – مطبعه صبح صادق - دردیوان هند – 1318هـ.           

5-انوار رضا؛ جماعتی از مؤلفین  - لاهور 1397هـ

6- بهار شریعت؛ امجد علی اعظمی – دلهی هند.   

7- تجانب اهل سنت؛ حشمت علی خ ن-بریس بیلی بهیت- هند –1361هـ. 

8- جاء الحق و زهق الباطل؛ احمد یار خان نعیمی-کانفور- هند.    

9- حدائق بخشش؛ احمد رضاخان  -مراد آباد - هند.   

14- الکوکبة الشهابیة فی کفریات الوهابیة؛ احمد رضاخان – عظیم آباد – هند – 1316هـ.

15- تسکین الخواطر فی مسألة الحاضر و الناظر؛ احمد سعید – طبعة سکر- پاکستان.

 

والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین

سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com