من با دختر خاله ام ازدواج کردم، و به دلیل بیماری ارثی که پزشکان با دقت نمی توانند آنرا تشخیص دهند تابحال صاحب سه دختر شدم که همه بیمار بدنیا آمدند و از ناحیه دستگاه تنفس مشکل دارند، و بعد از مدت زمانی در بیمارستان جان دادند، و پزشکها از معالجه آنها عاجز ماندند، بعد از چهار سال خدای متعال به ما یک فرزند پسر داد که الحمدلله او هیچگونه بیماری نداشت، پزشکها گفتند : این بیماری ارثی است و تنها جنسیت مؤنث (دختران) به آن مبتلاء می شوند. آیا جایز است که برای بچه بعدی جنسیت آنرا پسر تعیین کنیم تا سالم بدنیا آید؟ و اگر احیانا جنسیت آن دختر شد آیا جایز است آنرا سقط کنیم؟
الحمدلله،
اگر سخن پزشکها در این مسئله مؤکد باشد، یعنی آن بیماری ارثی تنها جنسیت مؤنث را درگیر کند نه مذکر، و این امر تنها در حد ظن و گمان نباشد؛ در آنصورت اگر احیانا جنسیت جنین مؤنث شد ایرادی ندارد که قبل از آنکه روح در کالبد او دمیده شود آنرا سقط نمود، و روح بعد از چهار ماهگی کامل در جسم جنین دمیده می شود، یعنی 120 روز بعد از لقاح، اما بعد از آن مرحله سقط آن جایز نیست، حتی اگر بیمار شده باشد، زیرا در این مرحله جنین در حکم یک انسان است که تجاوز به آن قتل محسوب می شود.
و اما تعیین جنسیت جنین و برگزیدن جنس مذکر؛ در اینحالت که وقوع ابتلاء به بیماری لاعلاج درمیان است – اگر سخن پزشکها در این مورد مؤکد باشد – ایرادی ندارد که از طریق مهارت طبی جنس آنرا مذکر برگزید تا بچه سالم بدنیا آید.
فقهای «مجمع الفقه الإسلامی» در مورد «تعیین جنسیت جنین» فتوائی را بصورت زیر صادر کردند :
«الحمد لله وحده، والصلاة والسلام علی من لا نبی بعده؛ نبینا محمد، وعلی آله وصحبه، أما بعد :
مجلس مجمع فقهی اسلامی وابسته به "رابطة العالم الاسلامی" در نشست نوزدهم خود که در شهر مکه مکرمه در تاریخ 22-27 شوال سال 1428 هجری قمری برابر با 3-8 نوامبر 2007 میلادی برگزار شد، بعد از شنیدن گزارش تحقیقات و کلام متخصصین و مناقشات وارده درباره موضوع «انتخاب جنس جنین»، بصورت زیر بیان می کند :
مجمع بر این امر تاکید می کند که : در اصل مسلمان باید تسلیم قضاء و قدر الهی باشد، و به آنچه خداوند به وی عطاء می کند راضی باشد؛ حال چه دختر باشد یا پسر، و خدای متعال را بر آن سپاس گوید، چرا که خیر در آنچیزی است که خداوند جل وعلا برمی گزیند، در قرآن کریم برخورد اهل جاهلیت وقتی که صاحب دختری می شدند مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفته چرا که به آنچه خدا به آنها عطاء می کرد راضی و تسلیم نبودند، می فرماید : «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ * یَتَوَارَی مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلاَ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ» (نحل 58-59).
یعنی : «هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرب ناراحتی) سیاه میشود؛ و به شدّت خشمگین میگردد؛ بخاطر بشارت بدی که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متواری میگردد؛ (و نمیداند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم میکنند».
با این وجود اشتیاق و آروزی انسان به اینکه صاحب دختر یا پسر شود ایرادی ندارد، زیرا قرآن کریم به دعای بعضی از انبیاء اشاره کرده که از خدا می خواستند صاحب پسر شوند، و بر این اساس مجمع بصورت زیر بیان می کند :
اولا : تعیین جنسیت جنین با روشهای طبیعی مانند : برنامه غذائی، شستشوی شیمیایی، تنظیم وقت جماع مقارن با تخمک گذاری، جایز است، زیرا اینها اسباب مباح اند و ممنوعیتی در آنها نیست.
دوما : هرنوع دخالت پزشکی برای تعیین جنسیت جنین جایز نیست، مگر در حالت ضرورت علاجی در بیماریهای ارثی که تنها یکی از دو جنس را درگیر می کند یعنی یا فقط جنس مذکر مبتلا می شود و یا فقط مؤنث، در اینحالت دخالت طبی جایز است، البته با رعایت ضوابط شرعی؛ زیر نظر یک هیئت پزشکی متخصص که تعداد اعضای آن از سه پزشک عادل کمتر نباشد، و این هیئت به اجماع تایید کند که شرایط می طلبد دخالت طبی صورت گیرد تا جنین به بیماری ارثی مبتلا نشود، و سپس گزارش را به یک گروه افتاء ارائه دهند تا آنگونه که می بینند فتوا دهند.
سوما : لازمست تیمی برای نظارت مستقیم و دقیق بر بیمارستانها و مراکز پزشکی که اینگونه اعمال را در کشورهای اسلامی انجام می دهند ایجاد شود، تا مانع هرگونه تخلفی از مفاد این بیان صادر شده شوند.. وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآله وصحبه .
منبع : سایت (الإسلام سؤال وجواب).
والله اعلم
وصلی الله علی نبینا محمد وعلی اله وصحبه وسلم
سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com