ســـعــادت چــیــــست ؟
 

ســـعــادت چــیــــست ؟

ســـعــادت چــیــــست ؟

تتبع ونگارش:

امـیـن الدین « سـعـیـدی »

مفهوم سعادت و معانی اصطلاحی آن و فهم ما از سعادت یکی از مطالب مهم و مرکزی در جوامع بشری و زندگی ماانسانها بشمار میرود.یکی از سؤال های مهمی در زندگی انسان اینست که در یابد که سعادت چیست؟ سعید و خوشبخت کیست؟ سعادت واقعی چیست؟ و چطور میتوان انسان به سعادت واقعی دست یابد ؟ یافتن جواب درست ومنطقی به این سوالات،به اطمینان کامل حلی برای بسیاری از مشاکل ما شده میتواند ودرک مفردات آن امر بسیار مهمی بشمار میرود .

سعادت در فرهنگ هر ملت و حتی هر انسان مفهوم، محتوی و تعاریف مختلفی دارد. هر گروه و فرقه انسانی سعادت را به شگل خاصی وذوق خود تعریف وتشریح نموده اند و فهم خویش را ازین مفهوم دارند.

کلمه سعادت یا خوشبختی در لغت، توسط علماء به معنای سعادت و خوش طالعی مورد ترجمه وتفسیر قرار گرفته است . همچنان علماء در تعریف سعادتمیگویند : « سعادت : رسیدن به هر نوعکمال ممکن که انسان استعداد وشایستگی وصول به آن را دارد»ویابه عبارتدیگر: سعادت عبارت از استفاده صحیح ، سالم ومشروع از نیروهای مختلف مادی ومعنوی که پروردگار در تصرف واختیار انسان قرار داده است.

این فهم را قرآن عظیم الشان(در سوره شمس آیات :7 10)با زیبای خاصی خویش چنین معرفی میفرماید: ( ونفس وما سویها فالهمها فجورها وتقویها قدافلح من زکیها و قد خاب من دسیها ) از فحوی آیات متبرکه با صراحت تام معلوم میگردد که : فلاح انسان در گرو تزکیه نفس است و «فلاح» همانسعادت و کمال نفس انسانی است; از این نظر که موجب رستگاری و رها شدن انسان ازمشکلات است. از آن نظر که موجب دستیابی به خواستههاست «فوز» و از نظر اینکه مطلوبذاتی است «سعادت» نامیده میشود.

اگر ما حکمت وفلسفه خلقت انسان را مورد تحلیل وارزیابی قرار دهیم با وضاحت تام در خواهیم یافت که،هدف از خلقت جهان وبه تعقیب آن خلقت انسان، رساندن انسان به کمال فضیلت ورساندن انسان به بالاترین کمال انسانی است، بنابر همین منطق است که گفته میتوانیم که انسان فطرتاً مخلوق کمالجو و سعادت طلب خلق گردیده است . بنآ همه انسانها میخواهند خود را به سعادت گم شده خود برسانند .

ولی در این جای شک نیست که انسانها برا ی رسیدن به معراج سعادت برای خود راه ها ووسایل مختلفی را مطرح وپیش بینی می نمایند. برخی از انسانها رسیدن به سعادت وخوشبختی متصور خویش را در رســـیـــدنبـــه « لذت » ظاهری وبرخی دیگر از انسانها « لذت های » باطنی را مایه سعادت وخوشبختی معرفی میدارند . ابن سینا ، سعادت را به فعلیت رسیدن استعدادهای انسان به طوریکنواخت و هماهنگ که موجب کمال انسان میشود، معنا کردهاند.(رسالهسیمایخوشبختی،نوشتهحمید رسائی، ص 17 ).

همچنان علما ء بدین باور وعقیده اند که هر کدام از دو خصوصیت ( سعادت و شقاوت ) برای خود معنای بخصوصی دارند . بطور مثال : « روح » داراېی سعادت و شقاوتی است . و« جسم» هم داراېی سعادت و شقاوتیبخصوص خود میباشد. بنابر همین منطق است که قرآن عظیم الشان انسان را موجودی مرکب از جسم وروح معرفی داشته است . روحی ابدی و جسمی متحوّل و متغیّر . بنابراین آنچه که تنهامربوط به سعادت، « روح » انسان است. مانند علم ، تقواو امثال آن، از سعادتهایانسانی میشمرد و همچنین اموری که سعادت جسم و روح را با هم دربر دارد، ازسعادتهای انسان محسوب میفرماید: مانند نعمت مال و اولاد بشرط آنکه انسان را ازیاد پروردگار غافل نکند و دلبستگی به حیات دنیوی را به دنبال نداشته باشد.همچنین سعادت انسان اموری است که در ناحیهجسم و بدن سختی و ناملایماتی را بوجود آورد ولیدر ناحیة روح از سعادت شمرده میشود، مانند قبول مشقت های جسمی در راه خـــــدا، انفاقاموال در راه خدا. امّا اموری که در روح شقاوت ایجاد کند، گرچه سعادتجسمانی را به همراه داشته باشد، هیچ گونه سعادتی را همراه ندارد، مانندلذائذی که فقط جنبة دنیوی غیر مشروع داشته و این لذایذ غیر مشروع دنیوی موجب فراموشی از یاد خداوند گردد.این نوع لذائذ و به اصطلاع سعادت غیر مشروع جسمانی را پروردگار برای انسان در واقعیت عذابشمرده است.

دین مقدس اسلام، به انسان هشدار می دهد که مفهوم زندگی این نیست که انسان یکسره خود را به لذایذ و رنج های دنیوی منحصر شمارد . بلکه زندگی ابدی و جاودانه نیزبا رنج ها و لذت های متناسب با اعمال انسان ها در راه است و این انسان استکه می تواند انتخاب کند زندگی زودگذر و فانی،یا سعادت جاودانه و ابدی وهمیشگی. دین اسلامی درین راستا اعتدال را مراعات کرده و برای بهره گیری از لذایذ مادی و معنوی حدود و ثغور بس عالی و انسانی را تعیین نموده که با پیروی همان گونه که از طبیعت این دین که دین دنیا و آخرت است رهنمایی و هدایت میکند. پیروی ازین اصول سبب صلاح و فلاح دنیا و آخرت خواهد بود.

مسّلم است که سعادت و خوشبختی از آنِ انسانها و جوامع بشری است که آسایش خاطر و آرامشبیشتری داشته باشند.برای عده که سعادت و خوشبختی را تنها در داشتن مال دنیوی خلاصه میکنند باید گفت که:مال و ثروت و قدرت،به هیچ صورت منشأسعادت و خوشبختی به حساب نمیآید، زیرا ثروت و قدرت، رفاه میآورند اماحتمی نیست که آرام بخش باشند. یکی از دانشمندان انگلیسی میگوید: برای مردم عاقل، ثروتیکی از عوامل اضطراب و بدبختی است. مسئله مهم این است که باید بکوشیم تامالک ثروت خود باشیم، نه بنده آن. ما باید امیر نفس باشیم نه اسیر نفس . کسانی که در عشق ثروت وقدرت فرورفته اند وهمیشه خود را اسیر آن ساختهاند و متداوامآ در فکر آن میباشد که مبادا در کشمکش حوادث،مال وداراېی خویش را از دست ندهند ، بنآ همیشه در فکر غرق اند. باید دانست که همچو اشخاص به هیچ وجه روی خوشی را نخواهد دیدی. باید تعمق کرد و دانست که در کفن جیب نیست ( آن هم به گمان است که ببری یا نبری) .

انسان چگونه میتواند به سعادت حقیقی دست یابد:

1-کسب رضای پروردگار: اولین چیزیکه انسان میتواند به سعادت واقعی وحقیقی برسد همانا کسب رضای پروردگار با عظمت است. قرآن عظیم الشان در سورهء عصر، آنعده از انسانهای را از خسران مستثنی می سازد که آنان مؤمن ونیکوکار باشند . قرآن با صراحت تام بیان میدارد : انسانها مؤمن ونیکو کار به طور حتمی به فلاح و رستگار دست می یابند . (إِلَّا الَّذِینَ آمَنُواوَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ)

علما ء علم اخلاق میگویند خوش بخت کسی است که زندگی خوشایندی داشته باشد و رسیدن به این مامول جــــز با رضا پروردگاردر چیزی دیگری بدست نمی آید .

2- تقوا وپر هیزگاری: دومین عامل رسیدن به سعادت حقیقی را قرآن عظیم الشان در سوره شمس آیه ( 9 ) پس از یازده سوگند وقسم چنین بیان میدارد :

سعادت و رستگاری نصیب آنعده از انسانهای است که خود را از پلیدی تطهیر کند وبدبخت کسی است که به ناپاکی روی بیاورد .


یکی از عوامل ارسال کتب سماوی وارسال پیغمبران الهی در همین فهم خلاصه میگردد ، پیغمبران آمده آند تا برای ما انسانها راه زندگی ورسیدن به زندگی سادتمند ابدی را نشان دهند. پـــیامبران الهی مبعوث گردیده اند تا برای بشریت راه خیر وراه رسید ن به سعادت را تعلیم دهند. یـکی از رسالت انبــیــا ء همین است که برای انسانها راه ها وطرق ورود به زندگی سعادتمند، خوش بختی، نیکی و نیکوکاری، راستی و درستی واستحکام اخلاقی و خیرخواهی و مهربانی را به آموزند .

3- یاد پروردگار: مهمترین عامل ووسیله که موجب خوشی وآرامش روح انسان  میگردد ، همانا  یاد پروردگار است .  قرآن عظیم الشان در (  سوره رعد : آیه  ۲۸ )  مهم ترین عامل و وسیله براى خوشى و آرامش روح رایاد پروردگار   معرفی داشته است :  (الا بذكر الله تطمئن القلوب ، تنها با  یاد پروردگار است که ، قلب‌هاآرام مي‌گيرند. ) البته روى گرداندناز یاد  الله را عامل سیه روزى وبدبختی معرفی داشته  ومیفرماید : (هر کس از یاد منروى گرداند، زندگى اش سخت میشود ) (سوره ط آیهء ۱۲۴ )اما بايد گفت راز خوشبختي تنها در نور ايمان الهي نهفته  است و بس.  انسانهای در زندگي  خویش خوشبخت هستند كه از آرامش نفس و روح حقيقيبرخوردار باشند. آنعده از انسانهای که  سعادت را صرف در زراندوزي و انباشتن مال  ومنال می پندارند  در اشتباه اند . تجربه به اثبات رسانیده است که مال ، وداراېی زیاد هیچ وخت برای انسان  سعادت را به بار  نیاورده ، در زیاتر از موارد   همین مال وثروت است که  باعث  مصیبت ها وفلاكت های متعددی برای انسان میگردد .

۴- عمل صالح:قرآن عظیم الشان عمل صالح را در اعمالی مانند  جهاد فی سبیل الله ، امر به معروف ،نهى از منکر، بجا آوردن شکر نعمت هاى الهى وتوبه را مایهء، زندگی با سعادت برای نسان معرفی  داشته است.

۵- مجالست وهم نشینى با علماء و بزرگان: پیغمبر اسلام میفرماید (سعادت مندترین انسانها کسانی آند که با علما ء وشخصیت های  بزرگوار و کریم همنشین داشته باشد. )

۶-داشتن اولاد صالح: زن  صالحه و منزل شایسته؛ از جمله عوامل است که واقعآ  انسان را به سعادتمندی واقعی  میرساند :  در حدیثی از پیغمبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم روایت است که میفرماید  : «منسعادةالمرء المسلم الزوجةالصالحة و المسکن الواسع و المرکب الهنىء و الولدالصالح ؛ از سعادت  انسان مسلمان است که زن  شایسته ، خانه وسیع ، مرکبراهوار و فرزند شایسته  نصیبش   باشد».

 

هموطنان و خوانند گان گرامی و محترم!

نصحیت وتوصیه اخلاصمندانه ، دوستانه وبرادرانه من برای رسیدن به  زندگی با سعادت و بهتر  ، این است: که بـــاخود  تعهد  نمایم که مرتکب گناه نشویم. من معتقدم که هرچه  گناه و عصیان کمتر باشد زندگی  سعادتمند  لذتمند در اختیار خـواهیم داشت. بر ماست تا باطن ما بهتر از ظاهر ما باشد. 

خوش خلقی  را نباید در زندگی  فراموش کرد، آنچه که در زندگی از آن فایده ای و سعادت اصلی  متصور نیست  آنرا باید ترک کرد ما باید به این نتجیه در زندگی خویش برسیم که در دنیا  آنچه نصیب انسان  میماند  که با کار آخرت  اید. انسان  نباید  فریب مال ومنال دنیا را خورده   وهمیشه درفکر  پول وپیسه وداراېی  براید.  در این هیچ  جای شک نیست ، انسان تامیتواند کار وزحمت بکشد  تا محتاج   کسی نشود ودستش برای دیگران دراز نشود. اما مراعات اعتدال و اوامر الهی درین رستا سبب صلاح و فلاح هر دو عالم خواهد گردید.

 

الهی ما را سعادت دارین نصیب فرما.

الهی پرودگارا بر خود ظلم روا داشته ایم اگر بر ما ترحم  او  درگذشت نه کنی از جمله خساره مندان خواهیم بود.

ربنا ظلمنا انفسنا ان لم تغفرلنا و ترحمنا فنکونن من الخاسرین.

و من الله التوفیق