سلاح مؤمن در رویارویی با شیطان (قسمت اول)
 

سلاح مؤمن در رویارویی با شیطان (قسمت اول)

سلاح مؤمن در رویارویی با شیطان

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد :

نخست: احتیاط و هوشیاری

این دشمن نجس و فریبکار برای گمراه کردن بنیآدم بسیار حریص است، و ما اهداف و وسایل گمراه سازی وی را شناختیم، لازم به ذکر است که هر اندازه از اهداف، وسائل و راههای فریبکاری شیطان بیشتر آگاهی داشته باشیم به همان اندازه میتوانیم خود را در برابر ترفندهای او نجات بخشیم، اما اگر انسان از این امورات غافل باشد، شیطان او را اسیر خواهد کرد و هر جا که بخواهد او را با خود میبرد.

اینک ابن جوزی مبارزهی شیطان با انسان را برای به ما به نمایش میگزارد و میگوید:

بدان که دل انسان مانند قلعه است و این قلعه دیوارهایی دارد که آن را احاطه کرده اند، این دیوار، درهایی و آن درها سوراخ هایی دارند، آنچهدر قلعه ساکن است عقل نام دارد. فرشتگان بر این قلعه رفت و آمد می کنند. و در گوشه و کنار این قلعه مکانی است که درآن هوس قرار دارد و شیاطین بدون مانع در این مکان رفت و آمد دارند و میدان جنگ میان اهل قلعه و اهل این مکان همواره گرم است و شیاطین همواره دور و بر قلعه به منظور اغفال نگهبان و عبور از سوراخ ها به داخل قلعه، در تلاش هستند .

لذا بر نگاهبان لازم است که تمام در های بسته و سوراخ های آنها را بشناسد که او مأمور به حفاظت از آنها است و نباید لحظه ای از حفاظت آنها غافل باشد، زیرا که دشمن غفلت نمی کند. شخصی از حضرت حسن بصری سؤال کرد: آیا ابلیس می خوابد؟ فرمود: اگر می خوابید ما احساس آرامش می کردیم.

این قلعه بوسیله ذکر و ایمان روشن و نورانی میشود و در آن آینه های صاف و شفافی وجود دارد، هر کس از کنار آن رد شود، صورتش دیده می شود. نخستین کاری که شیطان توسط آن سوراخها انجام می دهد، این است که آنها را پر از دود می کند و در نتیجه دیوارها سیاه و دودآلود می شوند و آینه زنگزده میشود و فکر توانمند آن است که دودها را بزداید و ذکر نیز باید آینه را جلاء بخشد. دشمن نیز حمله هایی را تدارک دیده است، گاهی حمله کنان وارد قلعه می شود و نگهبان نیز به او حمله مینماید و دشمن را از قلعه بیرون می راند و گاهی وارد شده و در آنجا می ماند و بسا اوقات به دلیل غفلت نگهبان در آنجا باقی میماند و بسا اوقات بادی دودها را راکد می کند و دیوارهای قلعه سیاه می شوند، آینه زنگ آلود شده و شیطان طوری وارد آن می شود که کسی متوجه نمی شود. و گاه وقتی نگهبان در اثر غفلت مجروح شده و به اسارت شیطان در می آید و شیطان او را استخدام می کند و در جهت موافقت با هوای نفس و مساعدت شیطان حیله ها را بکار می برد.

دوم: پایبندی به کتاب و سنت

بهترین و مؤثرترین راه برای نجات و رهایی از شیطان، پایبندی و التزام علمی و عملی به کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم است. کتاب خداوند و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم راه هدایت و مستقیم را برای ما آورده اند و شیطان سعی می کند تا ما را از این مسیر منحرف کند، خداوند می فرماید:

«وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ». الأنعام: 153

(این راه (که من آن را برایتان ترسیم و بیان کردم) راه مستقیم من است (و منتهی به سعادت هر دو جهان میگردد . پس) از آن پیروی کنید و از راههای (باطلی که شما را از آن نهی کردهام) پیروی نکنید که شما را از راه خدا (منحرف و) پراکنده میسازد . اینها چیزهائی است که خداوند شما را بدان توصیه میکند تا پرهیزگار شوید (و از مخالفت با آنها بپرهیزید)) .

رسول الله صلی الله علیه وسلم آیه را برای ما توضیح داده است، اینک عبدالله بن مسعود رضی الله عنه میگوید: پیامبر صلی الله علیه وسلم خط مستقیمی را برای ما کشید و گفت: این راه خداوند است. بعد در سمت چپ و راست آن خطوطی را ترسیم کردند و فرمود: اینها (خطوط منشعب از خط مستقیم) راههای شیاطیناند، بر فراز هر کدام از این راهها شیطانی نشسته و مردم را به سوی آن دعوت می نماید. بعد آیه زیر را قرائت فرمودند.

«وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ ». الأنعام: 153

(این راه (که من آن را برایتان ترسیم و بیان کردم) راه مستقیم من است (و منتهی به سعادت هر دو جهان میگردد . پس) از آن پیروی کنید).(امام احمد، نسائی و دارمی آن را روایت کرده اند. مشکاة المصابیح: 1/58 . شماره: 166)

پیروی از آنچه از جانب خداوند به ما رسیده است، از اعمال، عقاید، عبادات، اقوال و احکام و ترک کلیه اعمال، عقاید، عبادات و احکامی که از آنها نهی شده است، انسان را از شر شیطان مصون و محفوظ می دارد.

برای همین منظور خداوند می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ کَآفَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ». البقرة: 208

«السلم» همان اسلام است که بعضی آن را به اطاعت و فرمانبرداری از خداوند معنی کرده اند. و مقاتل می فرماید: «السلم» عبارت است از عمل کردن به تمام اعمال اسلامی و انجام دادن کلیه اقسام خیر و معروف. بهمین خاطر خداوند مؤمنان را در حد توان به عمل کردن به تمام شاخه های ایمان و احکام اسلام امر کرده و آنها را از تبعیت از خطوط شیاطین منع نموده است.

هر کس وارد اسلام شود از شیاطین و خطوط او دور میماند و هر کس گوشه ای از اسلام را ترک کند در بخشی از زندگیاش، از شیاطین پیروی کرده؛ اینجا است که حلال کردن حرام خدا و حرام کردن حلال خدا یا خوردن محرمات و خبائث، از خطوط شیاطین که ما از آن منع شده ایم محسوب می گردد.

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ کَآفَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ». البقرة: 208

قطعاً پایبندی به کتاب خدا و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم در قول و عمل، شیطان را می راند و او را به بدترین وجه با خشم و غضب مواجه می سازد. امام مسلم از حضرت ابوهریره t روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

« إذا قرأ ابنُ آدم السجدة فسجد، اعتزل الشیطان یبکی، یقول: یا ویله، (وفی روایة أبی کریب: یا ویلی) أمر ابن آدم بالسجود فسجد، فله الجنّة وأُمرتُ بالسجود فأبیت، فی النار».

(هرگاه انسان آیه سجده را خوانده و سجده می برد، شیطان از وی یک سو شده و شروع به گریه می کند و می گوید: خاک بر سر من؛ فرزندان آدم امر به سجده شدند و سجده کردند و من امر به سجده شدم و انکار کردم، برای من دوزخ است).

سوم: پناه بردن به خداوند و جلب حمایت او

بهترین راه برای نجات از شیاطین و سربازانش، پناه بردن به خدا و جلب حمایت او است، زیرا خداوند بر این کار توانا است و هرگاه او بنده اش را پناه دهد، شیطان چگونه به سوی او راه پیدا می کند. خداوند می فرماید: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ * وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».الأعراف: 199 - 200

خداوند رسولش را امر کرده تا از همزات (نزغات و وساوس شیطانها) شیاطین به خداوند پناهنده شود: (گذشت داشته باش و آسانگیری کن و به کار نیک دستور بده و از نادانان چشمپوشی کن. و اگر وسوسهای از شیطان به تو رسید (و خواست تو را از مسیر منحرف و از هدف باز دارد) به خدا پناه ببر (و خویشتن را بدو بسپار) . او شنوای دانا است (و همهچیز را میشنود و همهچیز را میداند و هرچه زودتر به فریادت میرسد)).

«وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ * وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحْضُرُونِ». مؤمنون:97- 98

((در عین حال خود را به خدا بسپار) و بگو: پروردگارا! خویشتن را از وسوسههای اهریمنان (و تحریکات ایشان به انجام گناهان) در پناه تو میدارم. و خویشتن را در پناه تو میدارم از این که با من (در اعمال و اقوال و سایر احوال) گرد آیند (و مرا از تو غافل نمایند)).

«همزات الشیاطین»: یعنی ایجاد گرایشات و وساوس شیطانی. خداوند به ما امر می کند تا از دشمنی و عداوت شیاطین پناه او را جویا شویم و به او پناهنده شویم، زیرا شیاطین هیچگونه عمل نیک و احسانی را برای ما روا نمی دارند و غیر از نابودی فرزندان آدم در صدد تلاش چیز دیگری نیستند، زیرا با پدر انسانها که حضرت آدم علیه السلام است، دشمنی دیرینه و آشکارا دارند.

ابن کثیر در تفسیر آیه می فرماید: «استعازه» یعنی پناه بردن به خداوند و پیوستن بهحضرت حق به منظور رهایی از شر هر گونه شرور و بدکاری... و معنی «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» یعنی از شیطان رانده شده و مردود به خداوند پناه می برم. تا شیطان در کارهای دنیا و دین گزندی به من نرساند و از انجام مأموریتم مانع نشود و به انجام کارهای نامشروع وادارم نکند، زیرا سوای خداوند کسی دیگر نمی تواند جلوی شیطان را بگیرد.

روی همین حساب خداوند به ما مر کرده که از طریق مدارا با انسانهای شیطان صفت برخورد نماییم، تا بدین صورت جلوی خوی ایذاء رسانی او گرفته شود و درباره جنیان شیطانی امر کرده به سوی خدا پناه بریم، زیرا شیطان جن نه رشوه می پذیرد و نه خوبی در حق او تأثیر می گذارد، زیرا شرارت در سرشت او وجود دارد و سوای خداوند که آفریدگار اوست کسی دیگر نمی تواند جلوی او را بگیرد.( ابن کثیر: 1/28 .)

رسول الله صلی الله علیه وسلم با کلمات و الفاظ مختلف به کثرت در برابر شرارت های شیطان از خداوند پنا می جست. بعد از دعای استفتاح (خواندن سبحانک اللهم ...) در نماز، این کلمات را می گفت:

«اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم من همزه و نفحه و نفثه».

«موارد پناه جستن»

1- پناه جستن موقع رفتن به دستشوئی

رسول الله صلی الله علیه وسلم وقتی وارد توالت می شد، از شر شیاطین نر و ماده، پناه خدا را جویا می شد. در بخاری و مسلم از حضرت انس رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم هرگاه وارد توالت می شد، می فرمود:

«اللهم إنی أعوذ بک من الخبث والخبائث».

(پروردگارا من از شر شیاطین نر و ماده پناه تو را می خواهم).

در سنن ابی داود از حضرت زید بن ارقم روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

« إن هذه الحشوش محتضرة، فإذا أتی أحدکم الخلاء فلیقل: أعوذ بالله من الخبث والخبائث».

(قطعاً این حشوش محل حضور شیاطین هستند . هرگاه کسی از شما وارد توالت شود چنین بگوید: از شر شیاطین نر و ماده به خداوند پناه می برم).

2- پناه جستن موقع خشم و غضب

از سلیمان بن صرد روایت شده که می گوید: دو نفر در محضر رسول الله صلی الله علیه وسلم همدیگر را بد و بیراه می گفتند و ما نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم نشسته بودیم، یکی از آن دو طرف را در حالت خشم و غضب دشنام میداد و ناسزا گفت و صورتش سرخ شده بود. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: من کلمه ای را می دانم، اگر او که در حالت غضب است، آن را بگوید، خشم و غضبش خواهد رفت: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم».( بخاری و مسلم .)

رسول الله صلی الله علیه وسلم به حضرت ابوبکر رضی الله عنه آموختند که صبح و شام کلمات زیر را بگوید:

« اللهم فاطر السماوات والأرض، عالم الغیب والشهادة، لا إله إلا أنت، ربّ کل شیء وملیکه، أعوذ بک من شر نفسی، ومن شرّ الشیطان وشرکه، وأن أقترف علی نفسی سوءاً، أو أجره إلی مسلم».

(پروردگارا! تو آفریدگار زمین و آسمان هستی، دانای نهان و آشکار هستی، سوای تو معبودی وجود ندارد. تو مالک و پروردگار هر چیز هستی. از شرارت نفس خودم و از شرارت شیطان و شرک او و از اینکه مرتکب عمل زشتی شوم یا اینکه مسلمانی را به عمل زشتی وادارم، پناه تو را می جویم) .

3- پناه جستن موقع جماع

رسول الله صلی الله علیه وسلم موقع آمیزش جنسی پناه جستن را مورد تاکید و تشویق قرار داده است. از حضرت ابن عباس رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: « لو أن أحدکم إذا أراد أن یأتی أهله قال: بسم الله، اللهم جنبنا الشیطان، وجنب الشیطان ما رزقتنا، فإنه إن یقدر بینهما ولد فی ذلک لم یضره شیطان أبداً».

(اگر شما موقع جماع گفت: به نام خدا، پروردگارا! ما را از شیطان دور نگاه دار و شیطان را از فرزندی که به ما عنایت می کنی، دور بدار. اگر در این آمیزش برای زن و شوهر فرزندی مقدر باشد، شیطان هرگز به او گزندی نخواهد رساند).

4- پناه جستن موقع وارد شدن به درهای یا منزلی

هر گاه انسان وارد دره و رودخانه می شود یا میخواهد برای چند ساعت یا کمتر و بیشتر در یک محل بماند، لازم است که پناه خدا را جویا شود . البته نه به صورتی که در زمان جاهلیت مروّج بود یعنی اینکه مردم در چنین موردی از جن ها و شیاطین پناه می جستند و چنین می گفتد:

از شرارت ساکنان ابله این دره پناه بزرگ آنها را می جویم. در نتیجه چنین حرکتی از جانب انسانها بر غرور جن ها افزوده و جن ها برای آزار و اذیت مردم بیشتر جرئت پیدا میکردند. همانطور که قرآن نیز به این مطلب اشاره کرده است:

«وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ». الجن: 6

و رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما یاد داده است که موقع سکونت و ماندن در یک محل چگونه استعاذه کنیم و پناه جوئیم .

از حضرت خوله دختر حکیم روایت شده که رسول الله فرمود:

« لو أن أحدکم إذا نزل منزلاً قال: أعوذ بکلمات الله التامة من شرّ ما خلق، لم یضره فی ذلک المنزل شیء، حتی یرتحل منه».

(اگر موقع وارد شدن در یک محل بگویید: بوسیله تمام صفات کامله خداوند، از شرارت کلیه شرورها، پناه خدا را می جویم، مادام که در آن محل ساکن است، هیچ چیزی به او اندک ضرر و گزندی نخواهد رساند) .

5- پناه جستن موقع شنیدن صدای الاغ

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: « إذا نهق الحمار فتعوذوا بالله من الشیطان الرجیم ».

(هرگاه الاغ به صدا در آید، از شرارت شیطان رانده شده پناه خدا را جویا شوید).( طبرانی درمعجم کبیر خود آن را با سندی صحیح ذکر کرده است)

و رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: هرگاه الاغ به صدا در آید، دلیلش این است که شیطان را دیده است.( مشکاة المصابیح: 1 / 3 4 7 )

6- پناه جستن موقع قرائت قرآن

خداوند می فرماید: «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ». النحل: 98 99

(هنگامی که خواستی قرآن بخوانی، از وسوسههای شیطان مطرود (از رحمت یزدان) به خدا پناه ببر (تا اهریمن تو را از فهم معنی قرآن و عمل بدان باز ندارد). بیگمان شیطان هیچ گونه تسلّطی بر کسانی ندارد که ایمان دارند و بر پروردگارشان تکیه مینمایند).

ابن قیم در فلسفه استعاذه موقع خواندن قرآن بشرح زیر بیان فرموده است:

بی تردید قرآن شفاء برای بیماریهای قلبی و روحی است، قرآن همهی وسوسه، هوس و اردههای فاسد را را از بین می برد که شیطان القاء می کند.

پس قرآن در واقع برای القائات شیطان داروی شفابخش است، لذا خداوند امر کرده است با پناه جستن به خدا از شرارت های شیطان، ریشه بیماری کنده شود و قلب و دل از بیماریهای شیطانی پالایش شوند، تا داروی قرآن به نقطه ای برسد که از هر چیز دیگر و آلودگی ها پاک و صاف باشد و در آنجا جا پیدا کند و تأثیر بگذارد.

شاعر می گوید:

أتانی هواها قبل أن أعرف الهوی فصـادف قلبـاً خالیاً فتمکنا

(قبل از اینکه من با هوا و هوس ها آشنا بشوم، محبت آن وارد سینه من شد و قلب مرا خالی یافت و در اعماق آن جا پیدا کرد).

پس داروی شفابخش قرآن در حالی باید وارد قلب شود که قلب از هرگونه مزاحم خالی باشد و معارضی برای آن دیده نشود، آنگاه قرآن (داروی شفابخش) در دل متمکن می شود.

1- از جمله حکمتهای فلسفه تعوذ، موقع تلاوت قرآن یکی این است که قرآن، ماده هدایت، علم و خیر در قلب است، عیناً همانطور که آب ماده گیاه و نباتات است. و شیطان آتش است و آتش گیاهان و نباتات را طعمه می کند و از بین می برد، لذا هرگاه شیطان به وجود نبات و گیاه خیر در قلب، پی ببرد، برای احتراق و از بین بردن آن تلاش می کند. از اینرو خداوند به ما امر کرده است به او پناه جوییم تا شیطان قادر به از بین بردن ثمره تلاوت قرآن نباشد.

فرق میان این حکمت و حکمتی که در بند یک بیان گردید، این است که تعوذ در بند یک بخاطر بدست آوردن فایده قرآن و در بند دو بخاطر حفاظت و بقاء فایده به دست آمده از تلاوت قرآن است.

2- حکمت سوم این است که فرشتگان خود را از قاری قرآن نزدیک می کنند و به قرائت او گوش فرا می دهند، همانطور که در حدیث اُسید بن حضیر ثابت است. او قرآن می خواند و چتری را مشاهده کرد که در آن چراغهایی آویزان بودند، پس رسول الله صلی الله علیه وسلم را در جریان گذاشت. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: آنها فرشتگان بودند و برای شنیدن قرآن تجمع کرده بودند و شیطان ضد و دشمن فرشتگان است. لذا خداوند به قاری قرآن امر کرده تا از دسمن فرشتگان دوری جوید تا فرشتگان مخصوص نزد او (قاری قرآن) حضور پیدا کنند، زیرا زمان و مکان قرائت قرآن، زمان و مکانی است که فرشتگان و شیاطین با هم جمع نمی شوند.

3- از جمله فواید یا فلسفه تعوذ موقع قرائت قرآن، این است که شیطان با تمام وجود به قاری هجوم می برد، تا اینکه او را از هدف تلاوت قرآن (تدبر و فهم مراد خداوند) باز دارد. شیطان تمام سعی و تلاشش را به کار می گیرد تا میان قلب قاری و هدف قرآن مانع ایجاد کند و قاری را از بهره گرفتن از قرآن باز دارد. بنابر این خداوند به ما امر کرده است تا در آغاز قرائت از اینگونه شرارت های شیطان پناه جسته شود.

4- قاری قرآن با تلاوت خود در واقع با خداوند متعال مناجات می کند و خداوند به صدای قاری خوش آواز بیشتر توجه می کند. قرائت شیطان همانا شعر و موسیقی است، لذا به قاری قرآن امر شده است تا موقع قرائت شیطان را بوسیله تعوذ از خود براند، زیرا خداوند در این لحظه صدای قاری را استماع می کند.

5- خداوند خبر داده است که هیچ نبی یا رسولی نفرستاده است مگر اینکه هنگام طلب آرزوهایشان شیطان به آنها دست یازیده است.

تمام سلف بر این عقیده هستند که منظور این است: هرگاه نبی یا رسول تلاوت کند، شیطان در تلاوت او مداخلت می کند. وقتی شیطان با پیامبران چنین می کند، پس چرا با دیگران نکند؟ بنابر این شیطان قاری را در مغالطه می اندازد، قرائت قرآن را بر وی مشتبه می کند، قاری را درباره قرائتش دچار تشویش می کند، زبانش را می لرزاند، توجه و ذهنش را پریشان می کند و هرگاه شیطان موقع قرائت حاضر می شود، قاری را با یکی از این مشکلات یا با همه آنها مواجه می سازد.

6- موقعی که انسان قصد انجام خیر می کند یا وارد عمل خیر می شود، شیطان بشدّت و با حرص و آز تمام می خواهد جلو او را بگیرد و او را از آن کار خیر باز دارد. روی این حساب موقع تلاوت قرآن که از بهترین کارها است انسان امر شده است تا با پناه بردن به خداوند شیطان را از خود منع کند. (إغاثة اللهفان: 1/109)

7- پناه دادن فرزندان و خانواده

از حضرت ابن عباس رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم حضرت حسن و حسین علیه السلام را با خواندن دعای زیر پناه می داد:

« أعیذکما بکلمات الله التامة، من کل شیطان وهامة، ومن کل عین لامة ؛ إن أباکما کان یعوذ بها إسماعیل وإسحاق »

(بوسیله صفات کامله خداوند شما را از شر هر شیطان و از هر حشرهای و از هر چشم ملامتگری پناه می دهم. پدر شما، یعنی حضرت ابراهیم علیه السلام ، دو فرزندش حضرت اسماعیل و اسحاق را به همین کلمات پناه داده است) .( تلبیس ابلیس)

بهترین ابزاری که بوسیله آن پناه جسته می شود

بهترین ابزاری که پناه جویان، بدان پناه می جویند، سوره «فلق» و «الناس» است. پیامبر صلی الله علیه وسلم به عبید الله ابن خبیب امر کرد تا موقع صبح و شام (قل هوالله احد) و معوذتین را سه بار بخواند و بعد فرمود: (قل هو الله و معوذتین) تو را از هر بدی نجات می دهد. در روایتی دیگر آمده است، که رسول الله صلی الله علیه وسلم او را به خواندن معوذتین امر کرد و فرمود:« ما تعوذ الناس بأفضل منها» (بهتر از این دو هیچ ابزاری برای پناه جستن مردم وجود ندارد).

وقتی شیطان وسوسه گناه را ایجاد می کند، با وی چه باید کرد؟

روایت شده که یکی از علماء سلف، به شاگردش فرمود: وقتی شیطان در تو وسوسه را ایجاد کند، با وی چگونه رفتار میکنی؟ شاگرد گفت: با او مبارزه می کنم. استاد گفت: اگر شیطان وسوسه اش را تکرار کرد، چی؟ شاگرد گفت: با وی می جنگم و مبارزه می کنم. استاد فرمود: بدین ترتیب مبارزه بسیار طولانی می شود، ببین اگر تو از کنار گله ای رد شوی و سگ همراه گله به تو حمله آور شود تو را از عبور و ادامه مسیر منع کند، آنگاه تو چه می کنی؟ شاگرد گفت: تمام سعی و تلاشم را برای راندن آن به خرج می دهم. استاد فرمود: این کار بسیار به درازا می کشد. بهتر این است که از چوپان کمک بگیری تا جلو سگش را از تو بگیرد.( تلبیس ابلیس: 18.)

این راهنمائی حکایت از بینش بسیار عمیق این استاد دارد، زیرا پناه جستن به خدا و جلب حمایت وی، تنها راه مؤثر برای دور نگاه داشتن شیطان است و این همان شیوه ای است که مادر مریم آن را اتخاذ کرده بود: «وِإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ». آل عمران: 36

(من او را مریم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسه و گمراهسازی) اهریمن مطرود (از درگاه فضل و کرمت، به تو میسپارم و) در پناه تو میدارم).

وقتی انسان از شیطان پناه می جوید، چرا شیطان نمی رود؟

بعضی می گویند: با وصف اینکه ما به خدا پناه می بریم، باز هم وسوسههای شیطانی را حس می کنیم و او ما را به انجام بدیها تحریک می کند و ما را از نماز باز می دارد.

جواب: توجه داشته باشیم که استعاذه مانند شمشیر در دست مجاهد است، اگر دست مجاهد قوی باشد، دشمنش را از پا در می آورد ورنه شمشیر تاثیر ندارد هر چند که شمشیر صیقل شده و برنده باشد.

استعاذه نیز همین حالت را دارد، اگر استعاذه از شخص متقی و خدا ترس صورت گیرد، بسان آتش، شیطان را طعمه حریق می کند و اگر انسان غیر متعهد و ضعیف الایمان باشد، تاثیر بسزایی در دشمن نمی گذارد.

ابوالفرج ابن جوزی رضی الله عنه می فرماید: توجه داشته باشیم که مثال ابلیس با متقی و غیر متقی، مانند کسی که نشسته و در جلو او طعام و گوشت وجود دارد، سگی نزد او می آید، او به سگ می گوید: دور شو!. سگ می رود و از کنار کسی دیگر که طعام و غذا در جلو او گذاشته شده است، می گذرد، او هر گاه که آن را از نزد خود براند، نمی رود. پس متقی مانند شخص اول است و غیر متقی مانند شخص دوم. شیطان از کنار متقی با یک سخن و اندک تهدیدی فرار می کند ولی از کنار انسان غیر متقی بدلیل آلودگیاش با گناهان نمی رود و از وی جدا نمی شود. نعوذ بالله من الشیطان.

بنابر این مسلمان اگر نجات از شیاطین و همراهانش را می خواهد، بر وی لازم است که خود را به تقویت ایمان و جلب حمایت خداوند مشغول کند و به او پناه ببرد. و لا حول و لا قوه الا بالله.

چهارم: مشغول شدن به یاد خداوند

یاد خداوند از بزرگترین ابزار نجات انسان از شیطان است. در حدیث آمده است: خداوند به پیامبرش (یحیی) امر کرد تا بنی اسرائیل را به انجام پنج خصلت امر کند و یکی از این خصلت ها این بود: شما را به یاد خداوند امر می کنم، زیرا مثال یاد خداوند، مثال شخصی است که دشمن او را تعقیب کرده است، تا اینکه خود را به قلعهی محکمی می رساند و بدین ترتیب خودش را از شر دشمن نجات می دهد. آری، بنده نیز نمی تواند جز به یاد خداوند خود را از شر شیطان نجات دهد.

ابن قیم می فرماید (الوابل الصیب:60 .): اگر ذکر و یاد خداوند، تنها همین فایده را می داشت، شایسته بود که انسان حتی برای یک لحظه هم از آن غافل نماند و همواره به یاد او می بود، زیرا انسان جز از راه ذکر و یاد خداوند نمی تواند خود را از شرارت های شیطان مصون نگاه دارد. دشمن تنها از طریق غفلت و عدم توجه به یاد خداوند انسان را مورد حمله قرار می دهد. شیطان در کمین نشسته است، به محض اینکه انسان را غافل ببیند، بسوی او می پرد و او را شکار می کند. هرگاه انسان به یاد خدا مشغول شود، شیطان احساس حقارت و ذلت نموده و عقب نشینی می کند و از صحنه بیرون می رود و حقیر و ضعیف بسان پرندهای کوچکتر از گنجشک در می آید یا خود را مانند پشه بی ارزش و حقیر می پندارد روی همین اساس به (وسواس الخناس) نامیده شده است- زیرا در دل ها وسوسه ایجاد می کند و به محض اینکه انسان به یاد خدا مشغوا شود از شرارت و ایجاد وسوسه باز می ایستد و عبوس می شود. از حضرت ابن عباس رضی الله عنه روایت شده که می فرماید: شیطان در دل انسانها لنگر انداخته است، اگر انسان غفلت ورزید و یاد خدا را فراموش کرد، او را دچار وسوسه می کند، و اگر به یاد خدا مشغول شود، عقب نشینی می کند.

ابن قیم می فرماید: شیاطین که دشمن انسان هستند، انسان را احاطه کرده اند، پس تو در حق انسانی که در احاطه دشمنان است چه می پنداری؟ دشمنی که به دلیل حقد و کینه می خواهد منفجر شود. هر کدام از این دشمنان در حد توان خود او را با مشکل مواجه می سازد و هیچ راهی برای فرار کردن آنها جز یاد خدا وجود ندارد.

علامه ابن قیم در ادامه سخنانش، حدیث عبدالرحمن بن سمره را آورده است، عبدالرحمن می گوید: ما در صفه مدینه بودیم، رسول الله صلی الله علیه وسلم نزد ما تشریف آورد و خطاب به ما فرمود: شب گذشته شاهد جریان بسیار شگفتناکی بودم؛ فردی از امت خود را دیدم که فرشته مرگ نزد او آمد تا روحش را قبض کند، احسان و نیکی ای که او در حق پدر و مادرش کرده بود برای او مجسم شد و فرشته مرگ را از او منصرف کرد.

و مردی را دیدم که عذاب قبر او را احاطه کرده بود، وضوء برای او مجسم شد و او را از عذاب قبر رهانید.

مردی را از افراد امتم دیدم که شیاطین او را احاطه کرده بودند، ذکر خداوند و یاد او که توسط این مرد انجام گرفته بود، برای او مجسم شد و شیاطین را از وی راندند.

مردی از افراد امتم را دیدم که فرشتگان عذاب او را احاطه کرده بودند، نماز او برای او مجسم شد و او را از چنگال فرشتگان عذاب نجات داد.

مردی از امتم را دیدم که از تشنگی داشت میسوخت و در بعضی روایات آمده است، که از تشنگی دهانش را کشیده بود و مانند سگ پارس می کرد، روزه رمضانش آمد و او را سیراب کرد و او را از تشنگی رهانید .

مردی از امتم را دیدم و پیامبرانی را دیدم که بصورت حلقه حلقه نشسته بودند. این مرد هرگاه می خواست در حلقه ای از حلقه پیامبران بنشیند، رانده میشد و کسی او را نزد خود راه نمی داد، غصل جنابت او آمد، دست او را گرفت و او را در کنار من نشاند.

مردی از امتم را دیدم که از راست، چپ، بالا، پایین، عقب و جلو تاریکی او را احاطه کرده بود و او در آن تاریکی سرگردان بود، حج و عمره آمدند و او را از آن تاریکی رهانیده و به نور و روشنی داخل کردند.

مردی از افراد امتم را دیدم که از حرارت و تپش آتش، ناراحت بود و بوسیله دست خود، میخواست خود را نجات دهد، صدقه او آمد، میان او و آتش مانع شد و بر سر او سایه افکند.

مردی از افراد امتم را دیدم که میخواست با مؤمنان سخن گوید و حرف بزند، اما کسی با وی حرف نمی زد، صله رحم آمد و خطاب به مؤمنان فرمود: ای مسلمانان! او در دنیا صله رحم می کرد، شما نیز با وی حرف بزنید، آنگاه مؤمنان با وی حرف زدند، مصافحه کردند و او نیز با آنان مصافحه کرد.

مردی از افراد امتم را دیدم که آتش دوزخ [ زبانیة] او را احاطه کرده بود، امر به معروف و نهی از منکر که او در زندگی خود انجام داده بود آمد و او را از دست زبانیة رها ساخت و او را به دست فرشتگان رحمت سپرد.

مردی از افراد امتم را دیدم که روی زانو ها بر زمین افتاده بود، میان او و میان پروردگار حجابی مانع بود، حسن خلق او آمد، دست او را گرفت و او را به نزد خداوند متعال رسانید .

مردی از افراد امتم را دیدم که نامه اعمالش در دست چپ قرار گرفته بود، خوف و خشیت او از خداوند آمد نامه اعمالش را از دست چپ گرفت و در دست راست او قرار داد.