مردی از افراد امتم را دیدم که ترزاوی اعمال صالحش بالا بود، افراط (جمع فرط. منظور فرزندانی که در کودکی فوت کرده اند.) او آمدند و پله اعمال صالحش را سنگین کردند. مردی از افراد امتم را دیدم که بر لبه پرتگاه دوزخ ایستاده بود، رجاء و امید او به خداوند آمد و او را از سقوط در دوزخ رهانید و رفت. مردی از افراد امتم را دیدم که داشت در دوزخ می افتاد، اشک او که از ترس و خوف خدا ریخته بود، آمد و او را از سقوط در دوزخ رهانید. مردی از افراد امتم را دیدم که روی پل صراط است و مانند شاخهی خرما بر اثر شدید میلرزید، حسن ظنّ و گمان نیک او درباره خداوند آمد، و لرزه اش را برطرف کرد و رفت. مردی از افراد امتم را دیدم که بصورت افتان و خیزان روی پل صراط راه می رود، درودی که بر من فرستاده بود آمد و او را روی پاهایش بلند کرد و نجات داد. مردی از افراد امتم را دیدم که خود را به دروازه بهشت رسانید ولی درهای بهشت بر وی بسته شدند، کلمه شهادت « لا اله الا الله » او آمد و درهای بهشت را بر روی او باز کرد و او را به داخل بهشت فرستاد. حافظ ابوموسی مدنی در کتاب «الترغیب فی الخصال المنجیه والترهیب من الخلال المردیه» حدیث مذکور را آورده و صحت آن را تایید کرده است. ایشان حدیث فوق را به عنوان محور کتاب خود قرار داده و به شرح آن پرداخته است و راجع بدان میگوید: این حدیث حَسَن میباشد؛ عمرو بن آزر، وعلی بن زید بن جدعان، وهلال أبو جبلة آن را از سعید بن مسیب روایت کردهاند، و شیخ الاسلام ابن تیمیه آن را بزرگ میشمارد و چنانکه اطلاع یافتهام ایشان شواهدی برای صحت آن ذکر میداشت. شیآطین نیز به همین صورت هستند، یعنی انسانها جز از طریق یاد خداوند نمی توانند خود را از شر آنها نجات بدهند، انس بن مالک روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: « إذا خرج من بیته فقال: بسم الله، توکلتُ علی الله، لا حول ولا قوة إلا بالله، یقال له حینئذ: هُدِیت وکفُیتَ ووُقِیتَ، فیتَنَحّی له الشیطان، ویقول شیطان آخر: کیف لک برجل قد هدِی وکُفی ووُقی؟». (هر کس موقع بیرون رفتن از خانه اش، «بسم الله توکلت علی الله و لا حول و لا قوه الا بالله» گوید، فرشتگان خداوند او را چنین مخاطب قرار می دهند: هدایت شدی، خداوند برای تو کافی است و تو خود را از شر شیاطین در امان قرار دادی، آنگاه شیطان از وی دور می شود، و شیطانی دیگر خطاب به او می گوید: مردی که هدایت شده و خداوند از وی دفاع می کند و خود را در امنیت قرار داده است، تو با وی چه سر و کاری داری؟) ابو داود و ترمذی به روایت صحیح از حضرت ابو هریره رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: « من قال لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک، وله الحمد، وهو علی کل شیء قدیر، فی یوم مائة مرة، کانت له عدل عشر رقاب، وکتبت له مائة حسنة، ومحیت عنه مائة سیئة، وکانت له حرزاً من الشیطان یومه ذلک، حتی یمسی». (هر کس روزی صد دفعه این کلمات را بر زبان تکرار کند: « لااله الاالله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو علی کل شی قدیر» باندازه آزاد کردن ده غلام به او اجر می رسد و صد نیکی برای وی ثبت می شود و صد بدی از نامه اعمال او محو می گردد و در اثر این کلمات آن شخص از شر شیاطین تا موقع شب در امان خواهد بود). (مشکاة المصابیح: 1/708 شماره 2302 .) ابو خلاد مصری می گوید: هر کس داخل اسلام شود، داخل یک قلعه گشته و هر کس داخل مسجد شود، داخل دو قلعه گشته و هر کس در مجلس ذکر و یاد خدا شرکت کند، داخل سه قلعه گشته است. در صحیح بخاری آمده که محمد ابن سیرین از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده که می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم مرا مأمور حفاظت صدقه فطر و زکات رمضان کرد و کسی آمد و می خواست گندمهای صدقه را بردارد. او را دستگیر کردم، گفت: مرا آزاد کن، بار دیگر برنمی گردم. سه بار دستگیر شد و همان سخن را تکرار کرد. در دفعه سوم گفت: چند کلمه و دعا را به تو معرفی می کنم که اگر موقع خوابیدن آنها را بگوئی به نفع و سود تو هستند. گفت: آیه الکرسی را از اول تا آخر بخوان . آنگاه همواره از سوی خداوند محافظی بر تو گماشته می شود و تا صبح هیچ شیطانی نزد تو نخواهد آمد، این را گفت و آزادش کرد. صبح روز بعد حضرت ابوهریره رضی الله عنه جریان را با رسول الله صلی الله علیه وسلم در میان گذاشت. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: هر چند که او دروغ گو است ولی این سخنش راست است. حافظ ابوموسی از ابوزبیر از جابر رضی الله عنه روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: « إذا أوی الإنسانُ إلی فراشه، ابتدرهُ ملکٌ وشیطانٌ، فیقول الملکُ: اختم بخیر، ویقول الشیطان: اختم بشر، فإذا ذکر الله، ثم نام، بات الملک یکلؤه . وإذا استیقظ، قال الملک: افتح بخیر، وقال الشیطان: افتح بشر، فإن قال: الحمد لله الذی ردَّ علی نفسی، ولم یمتها فی منامها، الحمد لله الذی یمسک السماوات والأرض أن تزولا، ولئن زالتا إن أمسکهما من أحد من بعده، الحمد لله الذی یمسک السماء أن تقع علی الأرض إلا بإذنه، فإن وقع عن سریره فمات دخل الجنة». (هر گاه انسانی به رختخواب خود رفت، یک شیطان و یک فرشته بسوی او می شتابند. فرشته می گوید: به خیر و نیکی خاتمه دهید و شیطان می گوید: به شر و بدی خاتمه دهید و بعد که با ذکر و یاد الله می خوابد، فرشته او را محافظت می کند. وقتی انسان بیدار می شود، فرشته می گوید: روزت را با عمل خیر و صالح افتتاح کن و شیطان می گوید: روزت را با عمل بد افتتاح کن. اگر او بعد از بیدار شدن بگوید: خدا را سپاس که روح مرا برگرداند، خدائی را سپاس که زمین و آسمانها را از حرکت کردن و تکان خوردن بازداشته است، اگر آن دو از جای خود تکان بخورد جز خداوند کسی نمی تواند آنها را نگهدارد، خدائی را سپاس که آسمان را از افتادن بر روی زمین نگاه داشته است، این شخص اگر از بالای تختخوابش بر زمین بیفتد و بمیرد داخل بهشت می شود).( مجمع الزوامد:10/120 .) در بخاری و مسلم از حضرت ابن عباس رضی الله عنه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: »لو أن أحدکُم إذا أراد أن یأتی أهلَهُ فقال: بسم الله، اللهم جنبنا الشیطانَ، وجنب الشیطان ما رزقتنا، فإنه إن یقدّر بینهما ولد فی ذلک لا یضرهُ شیطانٌ أبداً». (هرگاه کسی برای مجامعت و آمیزش جنسی نزد همسر خود برود و این دعاء را بخواند: بار خدایا ما را از شیطان دور نگاه دار و شیطان را از فرزندی که به ما عنایت می کنی دوار بدار، اگر در آن آمیزش فرزندی برای آنان مقدر شود، چون این دعا را خوانده است، شیطان هرگز نمی تواند آن فرزند را ضرر یا گزندی برساند). در روایات صحیح به ثبت رسیده که شیطان با شنیدن صدای اذان پا به فرار میزند. سهیل بن ابوصالح میگوید: پدرم مرا به همراه غلامی به سوی بنیحارث فرستاد، وقتی که به آنجا حرکت کردیم، از پشت دیواری صدایی را شنیدیم که مرا میخواند، پس آن غلام را به پشت آن دیوار فرستادم، اما کسی را ندید، وقتی که برگشتم و ماجرا را برای پدرم تعریف کردم، گفت: اگر میدانستم که چنین میشود، هرگز شما را نمیفرستادم، اما اگر از این لحظه به بعد چنین صدایی را شنیدی اذان را شروع کن، زیرا از ابوهریره شنیدم که میگفت: شیطان با شنیدن صدای اذان پا به فرار میزند و باد شکم را خالی میکند. از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: « إذا نودی للصلاة أدبر الشیطان وله ضراط حتی لا یسمع التأذین، فإذا قضی النداء أقبل، حتی إذا قضی التثویب، أقبل حتی یخطر ببین المرء ونفسه ....». (وقتی اذان گفته شود، شیطان در حالی که باد از شکم خارج می کند می دود و تا جائی دور می رود که صدای اذان بگوشش نرسد، وقتی اذان تمام می شود، برمی گردد و میان انسان و نفس او مانع می شود). از امام احمد روایت شده که ابوتمیمه از یکی از اصحاب چنین نقل کرده که می گوید: پشت سر رسول الله صلی الله علیه وسلم بر الاغی سوار بودم، الاغ سُر خورد، من فوراً گفتم: شیطان هلاک شود. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: مگو شیطان هلاک شود، زیرا تو اگر چنین بگوئی، شیطان خود را مهم و بزرگ می شمارد، و فکر می کند، الاغ پیامبر صلی الله علیه وسلم را به زور و قدرت خودش سُر داده است. البته بگو «بسم الله»، زیرا که وقتی «بسم الله» می گویی، شیطان خود را باندازه یک پشه حقیر میشمارد. ابن کثیر می گوید: این حدیث از مفردات امام احمد است و سند حدیث جید میباشد. پنجم: پیوستن به جماعت مسلمانان از جمله عواملی که انسان را از دام شیطان نجات می دهد، این است که مسلمان در دارالاسلام زندگی کند و به گروه شایسته و صالحی بپیوندد که در کارهای حق او را مساعدت و در انجام معروف او را تشویق می کند، گروهی که یادآور خصلت های زیبا می باشد، زیرا در اتحاد و انسجام قوت و قدرتی ارزشمند پدیدار است. از حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنه مروی است؛ که میفرماید: عمر بن خطاب در جابیه به ایراد سخن پرداخت و فرمود: ای مردم من مانند رسول الله صلی الله علیه وسلم در میان شما هستم و مسئولیت خلافت رسول الله صلی الله علیه وسلم را بر دوش گرفته ام و در ادامه سخنانش فرمود: به جماعت بپیوندید و از تفریق و دوستگی دوری کنید، زیرا شیطان با کسی است که تنها باشد و از دو یا بیش از دو که متحد شوند، خود را کنار می کشد. سنن ترمذی: 2/232 شماره:1758 . منظور از جماعت، جماعت مسلمانان و امام مسلمانان است و جماعت از دیدگاه اسلام اگر از حق تبعیت نکند، فاقد ارزش و اعتبار است . از حضرت ابی الدرداء رضی الله عنه مروی است که می گوید: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم، فرمود: « ما من ثلاثة فی قریة ولا بدو، لا تقام فیهم الصلاة، إلا قد استحوذ علیهم الشیطان، فعلیک بالجماعة، فإنما یأکل الذئب القاصیة». (در هر صحرا و روستایی که سه نفر با هم باشند، اگر نماز جماعت میان آنها برگزار نشود، شیطان بر آنها چیره می شود، لذا لازم است که به جماعت بپیوندید، زیرا گرگ گوسفندی را شکار می کند که از گله جدا شده). ابی داود: 1/109 شماره: 511 . امام ابی داود در سنن خود از معاویه بن ابی سفیان روایت می کند، حضرت معاویه گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم میان ما بلند شد و به ایراد سخن پرداخت و فرمود: « ألا إن من قبلکم من أهل الکتاب افترقوا علی ثنتین وسبعین ملة، وإن هذه الملة ستفترق علی ثلاث وسبعین، ثنتان وسبعون فی النار، وواحدة فی الجنة، وهی الجماعة». (آگاه باشید، اهل کتاب که قبل از شما بودند، به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و این ملت به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شود، هفتاد و دو فرقه به دوزخ می رود و یک فرقه نجات می یابد و آن یک فرقه همان جماعت مسلمانان است). صحیح سنن ابی داود: 3/869 شماره: 3842 . ششم: درک خط مشی و دسیسه های شیطان لازم و ضروری است که انسان مسلمان نسبت به راه ها و ابزاری که مورد استفاده شیطان قرار می گیرند، آگاهی لازم را داشته باشد و آن راه و ابزارها را به مردم معرفی کند. اینک قرآن این کار را انجام داده است و رسول الله صلی الله علیه وسلم به نحو احسن به این وظیفه عمل کرده است . قرآن شیوه ای را که شیطان آدم را بدان گمراه کرده بود، به ما معرفی نموده است و رسول الله صلی الله علیه وسلم را از نحوه استراق سمع شیطان و اینکه او چگونه کلماتی را به گوش جادوگران و کاهنان می رساند آگاه کرده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم در قران از تاکتیک های شیطان خبر داده است تا مردم فریب شیطان، جن و انس را نخورند و توضیح داده است که شیطان چگونه وسوسه ایجاد کرده و نمازگزار را از انجام نماز و عبادات بخود مشغول می کند و چگونه درباره فاسد بودن وضوء آنها را دچار وهم و تخیل می کند. چگونه شیطان میان زن و شوهر اختلاف ایجاد می کند و درباره آفرینش انسان را دچار وسوسه می کند و حتی کار را به جائی می رساند که درباره خداوند انسان را دچار وسوسه می کند، مبنی بر اینکه او را چه کسی آفریده است؟ هفتم: مخالفت با شیطان شیطان در قالب خیر خواهی و اظهار همدردی نزد انسان می آید، لذا بر انسان لازم است که با گفته ها و پیشنهادات وی مخالفت کند و به او بگوید: تو واقعاً اگر ناصح و خیر خواه میبودی، باید خودت را نصیحت می کردی، تو خودت را در آتش انداختهای و خشم خدا را بسوی خود دعوت کردهای، پس چگونه ممکن است کسی که خیر خواه خود نیست، دیگران را نصیحت کند؟ حارث بن فیس می گوید: هرگاه تو مشغول نماز هستی شیطان نزد تو می آید و می گوید: «این نماز برای ارائه به دیگران است، پس نمازت را طولانی تر کن» تلبیس ابلیس: 38 . هرگاه برای ما روشن شود که شیطان فلان خصلت را می پسندد و متصف بدان خصلت است، آنگاه مخالفت وی بر ما لازم است . مثلاً، شیطان با دست چپ می خورد، می نوشد و اشیاء را با دست چپ می گیرد، پس مخالفت با وی بر ما لازم است. از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: « لیأکل أحدکم بیمینه، ولیشرب بیمینه، ولیأخذ بیمینه، ولیعط بیمینه، فإن الشیطان یأکل بشماله، ویشرب بشماله، ویعطی بشماله، ویأخذ بشماله». (شما با دست راست بخورید، بیاشامید، بدهید و بگیرد، زیرا شیطان همه این کارها را با دست چپ انجام می دهد). صحیح سنن ابن ماجه:1/225 شماره: 2643 . وقتی ما انسانها در حالت ایستاده آب می نوشیم، شیطان با ما شریک می شود، لذا رسول الله صلی الله علیه وسلم تاکید و تو صیه فرمودند تا در حال نشستن آب نوشیده شود . رسول الله صلی الله علیه وسلم توصیه فرمودند تا ما قیلوله کنیم، زیرا که شیاطین قیلوله نمی کنند: « قیلوا، فإنّ الشیاطین لا تقیل » . قرآن ما را از اسراف بر حذر داشته است و مبذرین را برادران شیطان خوانده است. تنها دلیل دوری از اسراف این است که اسراف مورد رضایت شیطان است، زیرا شیاطین تضییع مال و انفاق بی مورد می پسندند. خرجهای اضافی و انباشتن اثاث منزل و رختخواب بیش از حد نیاز از مصادیق اسراف بحساب می آید. امام مسلم در صحیح خود از حضرت جابر بن عبدالله روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم درباره رختخواب سخن گفت و فرمودند: « فراش للرجل، وفراش لامرأته، وفراش للضیف، والرابع للشیطان». (یک دست رختخواب برای شوهر است و یک دست هم برای همسرش و یکی برای مهمان، چهارمی از آن شیطان است). بنابر همین دیدگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما امر کرده است تا آلودگیهای لقمهی افتاده را پاک کرده و آن را برای شیطان رها نکنیم . حضرت جابر رضی الله عنه می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: « إن الشیطان یحضر أحدکم عند کل شیء من شأنه، حتی یحضره عند طعامه، فإذا سقطت اللقمة، فلیمط ما کان بها من أذی، ثم لیأکلها، ولا یدعها للشیطان، فإذا فرغ فلیلعق أصابعه، فإنه لا یدری فی أی طعامه تکون البرکة». (همانا شیطان موقع هر کار و عملی حتی موقع خوردن نیز نزد شما می آید، لذا هرگاه لقمهای از دست شما افتاد، باید آلودگی های آن زدوده شود و خورده شود و برای شیطان گذاشته نشود. وقتی از خوردن طعام فارغ شدید، انگشت هایتان را بوسیله زبان پاک کنید، یعنی عذای روی انگشت ها را بخورید، زیرا معلوم نیست که برکت و خیر در کدام قسمت غذا نهفته است). صحیح مسلم: 3/1607 شماره: 2033 . هشتم: توبه و استغفار از جمله راههای مبارزه علیه دسیسه های شیطانی این است که انسان به توبه و رجوع بسوی خداوند مبادرت کند. این شیوه مبارزه، شیوه بندگان صالح و شایسته خداوند است. خداوند می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ». الأعراف:٢٠١ (پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسهای از شیطان میشوند به یاد (عداوت و نیرنگ شیطان، و عقاب و ثواب یزدان) میافتند، و (در پرتو یاد خدا و به خاطر آوردن دشمنانگی اهریمن) بینا میگردند (و آگاه میشوند که اشتباه کردهاند و از راه حق منحرف شدهاند، و لذا شتابان به سوی حق برمیگردند)) . «طایف» به اراده گناه یا رسانیدن گناه تفسیر شده است. «تذکروا» یعنی: بیاد عذاب خداوند یا به یاد ثواب زیاد و بزرگ یا وعده و وعید خداوند می افتد، آنگاهرجوع می کند و به خدا پناه می برد. «نادا هم یبصرون» یعنی: درست عمل می کنند و از غفلتی که بدان مبتلا بودند، بیدار می شوند. از این آیه چنین استفاده می شود که شیطان سعی دارد انسان را به یک بی راهه و سردرگمی سوق دهد تا حق را تشخیص نداده و آن را نبیند و با ایجاد موانع و القاء شکوک و شبهات واقعیت امر را بر انسان مشتبه سازد. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است: شیطان نزد پروردگار اعتراف کرده است: سوگند به جلال و عزت پروردگار همواره در به گمراهی کشاندن بندگان تو سعی میکنم، مادام که روح در جسد آنها است. پروردگار در جواب او فرمود: سوگند به عزت و بزرگیم، همواره آنها را مورد عفو و مغفرت قرار می دهم، مادام که طلب آمرزش کنند. صحیح الجامع: 2/72 . آری، این است حال بندگان خداوند که در اسرع وقت توبه میکنند و به سوی خداوند باز میگردند. آنان در این خصوص باید از پدر خود، حضرت آدم الگو بگیرند، زیرا وقتی بابا آدم، از شجره ممنوعه استفاده نمود، کلماتی را از پروردگار خود دریافت نمود و طبق آن به درگاه خداوند بازگشت، آدم و همسرش در حالی که دعاء زیر را زمزمه می کردند، متوجه خدای خود شدند: «رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ ». الأعراف: ٢٣ (پروردگارا! ما (با نافرمانی از تو) بر خویشتن ستم کردهایم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود). اما دوستان شیاطین، خداوند درباره آنها چنین می فرماید: «وَإِخْوَانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الْغَیِّ ثُمَّ لاَ یُقْصِرُونَ ». الأعراف: ٢٠٢ (و امّا شیاطین، برادران (اهریمن صفت) خود (یعنی کافران و منافقان را وسوسه میکنند و) در گمراهی کمک و یاریشان میدهند تا بدانجا که دیگر (از گناه باز نمیایستند و از هیچ جنایتی) کوتاهی نمیکنند) . مراد از «اخوانهم»:انسانهای شیطان صفت میباشد، همچنانکه خداوند میفرماید: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ ». الإسراء: ٢٧ (بیگمان باد دستان دوستان اهریمنانند). آنها پیروان و یاریرسانان شیاطین هستند و طبق فرامین آنان قدم برمیدارند، شیاطین نیز در راستای گمراه سازی پیروانشان تلاش مینمایند، یعنی گناهان و معاصی را برایشان زیبا جلوه میدهند، این عمل را بدون خستگی و بدون احساس کراهیت انجام می دهند: «أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَی الْکَافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا».مریم: ٨٣ نهم: از بین بردن راههای ورود شیطان به درون انسان در موارد شبهه توقف نکنید و در خود را موضع تهمت قرار ندهید، اگر با چنین پدیده ای مواجه شدید، مردم را نسبت به احوال خویش آشنا کنید تا فرصت ایجاد وسوسه در دل مردم برای شیاطین باقی نماند و در این زمینه باید از رسول الله صلی الله علیه وسلم الگو بپذیریم. بخاری و مسلم در صحیح خود از حضرت صفیه دختر حیی، همسر رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین نقل می کنند: ذر حالی که رسول الله صلی الله علیه وسلم معتکف بود، شب برای زیارت ایشان آمدم و بعد به خانه برگشستم. رسول الله صلی الله علیه وسلم بلند شد تا مرا بدرقه کند و به منزل برساند. دو نفر از انصار از کنار ما رد شدند، وقتی چشم شان به رسول الله صلی الله علیه وسلم افتاد، به سرعت حرکت کردند. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: آهسته بروید، این صفیه همسر من است، آن دو گفتند: سبحان الله! ای رسول خدا! مگرمی شود در حق شما کسی گمان بد داشته باشد!! رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: بی تردید، شیطان مانند خون در بدن انسان جریان دارد و من احتمال دادم که مبادا دل شما را مضطرب کند، یا وسوسه ای در دل شما ایجاد کند . صحیح بخاری: 6/336 مسلم: 4/172 شماره:2175. خطابی می گوید: از این حدیث چنین استفاده می شود، که برحذر بودن از تمام حرکت، رفتار و شیوه های مکروهی که باعث بدگمانی می شوند و در قلب ایجاد شبهه می کنند، مستحب است و لازم است که انسان در راستای رفع شبهات در دل مردم تلاش نماید. از حضرت امام شافعی نقل شده است: رسول الله صلی الله علیه وسلم بدلیل اینکه آن دو مرد انصاری درباره رسول الله صلی الله علیه وسلم دچار شک نشوند ودر نتیجه کافر شوند، براءت خود را بیان فرمود؛ نه اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ترحم در حق خودش این را گفته باشد. تلبیس ابلیس: 46 . خداوند ما را به گفتن سخنان زیبا و دلنشین با دیگران توصیه فرموده است، تا شیطان میان ما و میان برادرانمان رخنه ایجاد نکند و باعث دشمنی و بغض و کینه نشود، خداوند می فرماید: «وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ ».الإسراء: ٥٣ ((ای پیغمبر!) به بندگانم بگو: سخنی (در گفتار و نوشتار خود) بگویند که زیباترین (و نیکوترین سخنها) باشد . چرا که اهریمن (به وسیله سخنهای زشت و ناشیرین) در میان ایشان فساد و تباهی به راه میاندازد). این نکته خوبی است ولی بسیاری از مردم بدان توجه ندارند، کوتاهی می کنند و سخنان مبهم و دو پهلو یا چند پهلو می گویند که بعضی از آنها ناپسندیده هستند و بعضی سخنان و الفاظی را به دیگران نسبت می دهند که مورد پسند آنها نیستند و عناوینی را یاد می کنند که موجب خشم و ناراحتی آنها می شوند، این شیوه راه شیطان را باز می کند و میان آن دو جدایی و تفرقه ایجاد می کند وبجای الفت و توافق عداوت میان آنها حاکم می شود. وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین منبع: کتاب "دنیای جن و شیاطین"؛ دکتر عمر سلیمان اشقر. |