::ISLAMPP.COM::     دانلود کل سایت بصورت آفلاین! کلیک کنید
<
  حدودات و تعزیرات در احکام اسلامی
 

نويسنده:سايت جامع فتاوي اهل سنت و جماعت

تعداد بازديد 45955

فرستادن به دوست 

  چاپ كردن

تاريخ اضافه 2010-10-25

 

حدودات و تعزیرات در احکام اسلامی

اول: تعریف حدودات شرعی:

حدود جمع حد است و حد در اصل: مانع میان دو چیز است. و در لغت به معنی منع و بازداشتن است.

و در اصطلاح شرع عبارتست از: «مجازاتهایی که شریعت برای گناهان مشخص کرده تا از وقوع در امثال آن جلوگیری کند».

اما نکته ی مهمی که لازمست به آن توجه شود اینست که هر گناهی حد ندارد، و بلکه حدودات شرعی فقط بر هفت نوع از گناهان تشریع شده اند، که آن هفت گناه و معصیت بصورت زیر هستند:

1- زنا (هم محصنه و هم غیر محصن)

شخص زناکار یا محصن و یا غیر محصن است :

محصن : کسی است که قبلاً با ازدواجی صحیح عمل آمیزش را انجام داده باشد. المکلف:، کسی است که بالغ و عاقل باشد، پس بر کودک و دیوانه حد اجرا نمیشود به دلیل فرموده پیامبر -صلی الله علیه وسلم : (رفع القلم عن ثلاثة: عن المجنون حتی یفیق، و عن النائم حتی یستیقظ، وعن الصبی حتی یحتلم) «تکلیف از سه دسته برداشته شده است : از دیوانه تا هوشیار شود، از به خواب رفته تا بیدار شود و از بچه تا بالغ شود».ابوداود(4380)

اگر شخصی آزاد، محصن (ازدواج کرده) و مکلف و مختار مرتکب زنا شدف باید رجم شود تا بمیرد :

از جابر بن عبدالله انصاری روایت است : (أن رجلا من أسلم، أتی رسول الله صلی الله علیه وسلم فحدثه أنه قد زنی، فشهد علی نفسه أربع شهادات، فأمر به رسول الله صلی الله علیه وسلم فرجم، و کان قد أحصن) «مردی از قبیله اسلم نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و به او گفت : زنا کردهام، چهار بار اقرار کرد و گفت : زنا کردهام، پیامبر صلی الله علیه وسلم دستور داد تا رجم شود، آن مرد محصن (ازدواج کرده) بود».ترمذی (1454)

اما حد غیر محصن(ازدواج نکرده):

خداوند متعال میفرماید :

) الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لاَتَأخُذُکُمْ بِهِمَا رَأَفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِین ( (نور : 2)

«هر یک از زن و مرد زناکار (ازدواج نکرده) را صد تازیانه بزنید و در (اجرای قوانین) دین خدا رأفت نسبت بدیشان نداشته باشید، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، و باید گروهی از مؤمنان بر اجرای حد بر ایشان حاضر باشند».

و از زید بن خالد جهنی رضی الله عنهروایت است : (سمعت النبی صلی الله علیه وسلم یأمر فیمن زنی و لم یحصن جلدمائة و تغریب عام) «شنیدم پیامبر دستور داد فرد غیرمحصنی که مرتکب زنا شده بود را صد تازیانه بزنند و یکسال تبعید کنند».بخاری(6831).

همچنین از عباده بن صامت رضی الله عنه روایت است : پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (خذوا عنی عنی، قد جعل الله لهن سبیلا، البکر بالبکر جلد مائةو نفی سنة، و الثیب بالثیب، جلد مائة والرجم) «از من یاد بگیرید از من یاد بگیرید، خداوند چاره زنان زناکار را مشخص کرده است. غیرمحصن (ازدواج نکرده) صد تازیانه و یکسال تبعید، و محسن (ازدواج کرده) زناکار صد تازیانه و سنگسار کردن». مسلم(1690).

همچنین هرازدواج و نکاحیکه علماء بربطلان و عدم صحت آن اجماع داشته باشند اگر بر اثر آن همبستری صورت گیرد، موجب اجرای حد شرعی درباره مرتکبین زنااست .

مانند همبستری با زن پنجمکه بعد ازچهار زن موجود عقد شده باشد یا مانند همبستری با زن بیگانهایکه همسر دارد و شخصی با او عقد نکاح بندد و با وی همبسترشود و مانند نکاح با زنیکه هنوز در عده دیگری است و مانند نکاح مجدد را زنی که مطلقه بطلاق ثلاثه است و هنوز با شخص دیگری ازدواج نکرده است در همه این احوال اگر بدنبال چنین نکاح همبستری صورتگیرد، موجب حد شرعی است و چنین نکاحی شبهه تلقی نمیگردد.

2- قذف (متهم ساختن کسی به زنا، به اینصورت که به کسی دیگر بگوید : ای زناکار! یا الفاظ دیگری که از آنها اتهام به زنا فهمیده میشود.)

هر کس مسلمانی را به زنا متهم کند (و نتواند باآوردن چهار شاهد آن را ثابت کند)، به او هشتاد تازیانه زده شود. خداوند متعال میفرماید :

) وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلاَتَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَ أُولَئِکَ هُمْ الْفَاسِقُونَ ( (نور : 4)

«کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا میدهند؛ سپس چهار شاهد نمیآورند؛ بدیشان هشتاد شلاق بزنید و هرگز گواهی دادن آنان را نپذیرید، و چنین کسانی فاسق هستند».

هرگاه مردی همسرش را متهم به زنا کرد و همسرش او را تکذیب نمود حد بر شوهر جاری میشود، مگر اینکه دلیل بیاورد یا لعان کند :

خداوند متعال میفرماید :

) وَالَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلاَّ أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَات بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ الصَّادِقِینَ. وَ الْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کَانَ مِنْ الْکَاذِبِینَ. وَ یَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ الْکَاذِبِینَ. وَ الْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْهَا إِنْ کَانَ مِنْ الصَّادِقِینَ ( (نور : 6 - 9)

«کسانی که زنان خود را متهم (به زنا) میکنند و جز خودشان شاهدانی ندارند, هر یک از ایشان باید چهار مرتبه خدای را به شاهد بطلبد که راستگو هستم. و در پنجمین مرتبه (باید بگوید) لعنت خدا بر او باد اگر دروغگو باشد، اگرزن چهار بار خدا را به شهادت بطلبد (و سوگند بخورد) که شوهرش (در اتهامی که به او میزند) دروغگو است عذاب (رجم) را از او دفع مینماید، ودر مرتبه پنجم (باید بگوید که) نفرین خدا بر او باد اگر شوهرش راست بگوید ».

از ابن عباس رضی الله عنه روایت است : هلال بن امیه نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم همسرش را متهم کرد که با شریک بن سحماء زنا کرده، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (البینة أو حد فی ظهرک) «باید دلیل بیاوری وگرنه حد بر پشتت جاری میشود:، گفت : ای رسول خدا! آیا اگر کسی از ما مردی را روی همسرش دید، میرود و شاهد پیدا میکند؟! پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (البینة أو حد فی ظهرک)، شاهد وگرنه حد بر پشتت جاری میشود، هلال گفت : قسم به ذاتی که تو را به حق مبعوث کرده است من راستگو هستم، و حتماً خداوند آیهای نازل خواهد نمود و پشت مرا از حد نجات خواهد داد، پس جبرئیل فرود آمد و آیه
) وَالَّذِینَ یَرمُونَ أَزوَاجَهُم ( را تا ) إن کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ ( بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل کرد، پیامبر صلی الله علیه وسلم رفت و به دنبال آن زن فرستاد، هلال آمد و شهادت داد، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (إن الله یعلم أن أحدکما کاذب فهل منکما تائب) «خداوند میداند که یکی از شما دروغ میگوید آیا کسی از شما هست که توبه کند؟»، سپس آن زن بلند شد و شهادت داد، و چون نوبت پنجم شد او رانگه داشتند وبه وی گفتند : این کار لعنت را بر تو واجب میکند، ابن عباس گفت : آن زن کمی درنگ کرد و روی گردانید بطوریکه گمان کردیم از لعان پشیمان میشود (و اقرار میکند)، سپس گفت : بعد از این آبروی خویشاوندانم را نمیبرم و رفت، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (أبصروها فإن جاءت به أکحل العینین سابغ الإلیتین، خدلج الساقین، فهو لشریک بن سحماء، فجاءت به کذلک، فقال النبیr لولا ما مضی من کتاب الله لکان لی و لها شأن) «نگاه کنید اگر بچهاش متولد شد و چشمهای سیاه، باسنهای بزرگ، و پاهای پرگوشت داشت، بدانید که آن بچه از شریک بن سحماء است، وقتی بچه را به دنیا آورد به او نگاه کردند و دیدند که به همان شکلی است که پیامبر صلی الله علیه وسلم توصیف کرده بود، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : اگر به خاطر حکم کتاب خدا نبود که طبق آن، لعان اجرای حد را از زن رفع میکند، میدانستم با او چه کار کنم». بخاری(4747)

3- دزدی و سرقت (بشرطیکه شرایط لازم و مورد نظر شارع، جهت تعلق گرفتن حد بر سارق بوجود بیاید و هر سرقتی موجب وجوب حد نیست.)

خداوند متعال میفرماید :

)والسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقطَعُوْاْ أیدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکالاً مِنَ اللهِ واللهُ عَزیزٌ حَکِیم( (مائده : 38)

«دستهای مرد و زن دزد را قطع کنید (این) کیفر عملی است که انجام دادهاند و مجازاتی است از جانب خدا، و خداوند (بر کار خود) چیره (و در قانونگذاری خویش) حکیم است».

از عبدالله بن عمر(رضی الله عنه) روایت است : (أن رسول الله صلی الله علیه وسلم قطع سارقا فی مجن قیمته ثلاثه دراهم). «پیامبر صلی الله علیه وسلم دست دزدی را بخاطر (دزدیدن) سپری که سه درهم ارزش داشت قطع کرد».

ابن منذر گوید : اجماع کردهاند که هرگاه دو مسلمان آزاد و عادل گواهی دهنده که شخصی دزدی کرده واجب است دستش قطع شود. متفق علیه

پس اگر شخصی بالغ و عاقل با اختیار خودش دزدی کرد، سپس به آن اعتراف نمود، یا دو نفر عادل به دزدی اوگواهی دادند، واجب است که حد بر او جاری شود. مشروط بر اینکه آن مال به حد نصاب رسیده و در مکانی محفوظ قرار گرفته باشد.

از عائشه(رضی الله عنها) روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (لاتقطع ید السارق إلا فی ربع دینار فصاعدا). «دست دزد قطع نمیشود مگر در یک چهارم دینار و بیشتر از آن».متفق علیه

ابن منذر گوید : اجماع کردهاند که قطع کردن دست دزدی واجب است که به اندازة نصاب، از مالی که در مکان محفوظی قرارگرفته، دزدی کرده باشد. الإجماع (615/139)

حرز : هرآنچه که درآن مال نگهداری و حفظ شود حرز گویند : مانند : منزل، خزانه، و مکان قفل شده، و مانند اینها... .

صاحب «روضه الندیه» (277/2) گوید :

حرز آن است که مردم همانند آن را برای حفظ و نگهداری مال به شمار آورند، بنابراین خانة مخصوص نگهداری کاه (که به آن کاهدان میگویند) برای کاه، حرز محسوب میشود، تویله برای حیواناتی مانند : گاو، گوسفند، ... حرز به شمار میآید و محل نگهداری خرما (خرمنگاه) حرز به حساب میآید.

از عبدالله بن عمرو بن عاص روایت است : از رسول الله صلی الله علیه وسلم سؤال شد : حکم خرمایی که بر درخت آویزان است چیست؟ فرمود : (من أصاب منه بفیه من ذی حاجة غیر متخذ خبنة فلا شی علیه، و من خرج بشیء فعلیه غرامة مثلیه و العقوبة، و من سرق منه شیئا بعد أن یؤویه الجرین، فبلغ ثمن المجن فعلیه القطع). «هر نیازمندی که از آن بخورد و با خودش نبرد، گناهی بر او نیست، و هر کس چیزی از آن را با خود ببرد باید دو برابر آن را بعنوان غرامت بپردازد و مجازات شود، و هر کس از آن از محل نگهداریش (خرمنگاه) به ارزش سپری دزدید دستش قطع شود».ابوداود 3689

هر کسی مالش به سرقت رفت میتواند قبل از آنکه قضیة سرقت به سلطان (قاضی) کشیده شود، از سارق گذشت کند.

صفوان ابن امیه گوید : در مسجد بر گلیم خود که سی درهم ارزش داشت، خوابیده بودم، مردی آمد و آنرا ربود، آن مرد را گرفتند و نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آوردند، دستور داده شد، که دستش قطع شود، گوید : (پیش پیامبر صلی الله علیه وسلم آمدم گفتم : آیا دست او را به خاطر سی درهم قطع میکنی؟ من آن را به او نسیه میفروشم)، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (فهلا کان هذا قبل أن تأتینی به) چرا

قبل از اینکه او را بیاورند این کار را نکردی».ابوداود (4371/62)

فایده : صاحب الروضه الندیه (279/2) گوید :

علما اتفاق نظر دارند که رهگاه سارق برای بار اول دزدی کرد، دست راستش قطع شود و هرگاه بار دوم دزدی کرد پای چپش قطع شود، و در اینکه بار سوم دزدی کند پس از قطع دست و پایش چه شود؟ اختلاف هست، اکثر علما گفتهاند دست چپش قطع شود [استاد ما در «التعلیقات الرضیه 298/3» گوید : همین حکم نزد بیهقی از ابوبکر و عمر به صحت رسیده است (8/284)]، و اگر پس از آن برای بار چهارم دزدی کرد، پای راستش هم قطع میشود، و اگر پس از آن دزدی کرد تعزیر و زندانی شود. أه.

4- شرابخواری (هر نوع مشروبی که موجب مستی گردد، مشمول حد قرار می گیرد.)

همه فقها متفقند بر اینکه اجرای حد درباره شرابخوار و میخواره واجب است واین حد بصورت شلاق زدن میباشد لیکن درباره تعداد ضربه شلاق حد میخواره اختلاف دارند...

علمای حنفیه و امام مالک بر آنندکه حد میخواره و شارب الخمرهشتاد ضربه تازیانه یا ضربه شلاق است.

و بمذهب امام شافعی چهل ضربه شلاق میباشد. و از امام احمد دو روایت نقل شده است. درکتاب مغنی آمدهکه در این باره دو روایت است.

اول اینکه حد آن هشتاد شلاق و تازیانه استکه امام مالک و سفیان ثوری و ابوحنیفه و پیروان آنان بر این رای هستند. زیرا اجماع اصحاب رسول خدا بر آن بوده است. چون روایت شده استکه عمر بن خطاب درباره حد شارب خمر با مردم مشورت و رایزنیکرد عبدالرحمن بن عوفگفت: آن را بمانند خفیفترین حدود -حد قذف -قرار بدهکه هشتاد ضربه تازیانه و شلاق است.

که حضرت عمر هشتاد ضربه تازیانه زد و آن را برای خالد وابوعبیده درشام نیز نوشت. روایت شده که حضرت علی در آن مشورت گفت: هرگاهکسی مستی کند، هذیان و خلاف حقیقت گوید: و هرکس هذیان گوید مرتکب دروغ و افتراء میگردد، پس درباره او حد مفتری و قذف کننده را اجراء کنید