::ISLAMPP.COM::     دانلود کل سایت بصورت آفلاین! کلیک کنید     ::ISLAMPP.COM::     @ توجه توجه @ به سؤالات تکراری پاسخ داده نخواهد شد، پس لطفا قبل از ارسال سوال، در سایت جستجو کنید@

 اخبار جديد

صفحه أصلى

فتاواى متن

فتاواى صوتى

فتاواى تصويرى

گروهبندى فتاوى

كتابخانه فتاوى

جديدترين فتاوى

دانلود کتاب

اصول و تعبير خواب

فرستادن سؤال

جستجو در سايت

پيشنهادات و انتقادات

ارتباط با ما

درباره ما

آمار سايت

7312789 تعداد بازديد سايت

29705 تعداد كل فتاوى

9091 تعداد فتاواى متن

11381 تعداد فتاواى صوتى

9233 تعداد فتاواى تصويرى

170146402 تعداد كل فتاواى خوانده وشنيده شده

120241 تعداد كل فتاواى ارسال شده

مقاله هاي
<
  حکم خشوع در نماز
 

نويسنده:سايت جامع فتاوي اهل سنت و جماعت

تعداد بازديد 41747

فرستادن به دوست 

  چاپ كردن

تاريخ اضافه 2011-03-27

 

حکم خشوع در نماز

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد :

آیا خشوع از جمله فرائض نماز است و یا جزو فضائل و مکمل آن؟

علمای بزرگوار اسلام در خصوص حکم خشوع در نماز دو رأی مختلف دارند؛ بعضی از علما همانند امام نووی و حافظ ابن حجر گفته اند که خشوع از جمله ی مستحبات و سنت است، و امام غزالی در «احیاء» و دسته ای دیگر از علما و نیز ابن حامد از اصحاب امام احمد و امام ابن تیمیه گفته اند که واجب است.

الف: دلایل کسانی که قائل بر وجوب خشوع در نماز هستند:

خداوند متعال می فرماید: «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» (نساء 82). «آیا در آیات قرآن نمیاندیشند؟» و می گویند که اندیشیدن و تدبر در قرآن بدون تمرکز بر معنای آن متصور نخواهد بود.

و می فرماید: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» (طه 14). «نماز را برای یاد و ذکر من بپادار». و غفلت و عدم خشوع با ذکر و یاد خدا در تضاد است، و لذا می فرماید: «وَلاَ تَکُن مِّنَ الْغَافِلِینَ» (اعراف 205). و از جمله ی غافلان مباش. یعنی: از غافلان ذکر و یاد خدای عزوجل و از غافلان قرائت در نماز نباش.

از طرفی مقصود اصلی نماز تلفظ آیات و اذکار و ادعیه ی داخل آن نیست، بلکه مقصودِ حقیقی معانی آنها هستند، و اگر نمازگزار معانی الفاظی را که بر زبان می آورد، درک نکند و در آنها فرو نرود، مقصود اصلی نماز را ترک گفته است.

و از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت شده که ایشان فرمودند: «إن العبد لیصلی الصلاة لا یکتب له سدسها ولا عشرها، وإنما یکتب للعبد من صلاته ما عقل منها».

یعنی: هرگاه بنده نماز می خواند برای او نه یک ششم آن و نه یک دهم آن نوشته نمی شود، و بلکه برای بنده آن مقدار از نمازش نوشته می شود که به آن توجه کرده است.روایت ابوداود ونسائی وابن حبان از حدیث عمار بن یاسر.

و نیز از معاذ ابن جبل رضی الله عنه روایت است که گفت: «من عرف من علی یمینه وشماله متعمداً وهو فی الصلاة فلا صلاة له».هر کس در نماز از روی عمد بفهمد چه کسی در طرف راست و چپش قرار گرفته نماز او نماز نیست.إحیاء علوم الدین؛ کتاب أسرار الصلاة ومهماتها.

و حسن بصری رحمه الله می فرماید: «کل صلاة لا یحضر فیها القلب فهی إلی العقوبة أسرع».هر نمازی که در آن حضور قلب وجود نداشته باشد، پس بزودی عقوبت خواهد دید. مرجع سابق، و در«بدایة الهدایة».

و عبد الواحد بن زید می گوید: «علما اجماع کرده اند بر اینکه چیزی نصیب بنده ی نمازگزار نخواهد شد بجز آن مقدار که در آن توجه داشته است».إحیاء علوم الدین (1/161).

و شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در «مجموع فتاوای» چنین می گوید: «خداوند در قرآن میفرماید: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخَاشِعِینَ» بقرة 45. «و از صبر و از نماز یاری جویید و براستی که نماز جز برای خاشعان، گران و دشوار است»، و این فرمودی الله تعالی مقتضای سرزنش غیرخشوعکنندگان است، از سویی سرزنش جز به سبب ترک واجب یا انجام عمل حرامی نخواهد بود، پس از آنجاییکه غیر خاشعین مورد سرزنش واقع شده اند نتیجتاً این امر دلالت بر وجوب خشوع در عبادت است، و همچنین این فرموده ی الله تعالی دلیل بر وجوب خشوع است: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ تا جاییکه می فرماید:- أُولَئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ * الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»مؤمنون: 10- 11. «براستی که مؤمنان رستگار شدند کسانی که در نمازشان خاشعند..آنان وارثان هستند، همان کسانی که بهشت را به ارث میبرند و جاودانه در آن ماندگارند». خداوند متعال خبر داده که آنها (خاشعان) بهشت را به ارث میبرند و این مقتضای این حقیقت است که غیر آنها فردوس را به ارث نخواهند برد، و این دلالت بر وجوب این خصلت دارد، و اگر مستحب می بود می بایست فردوس بدون آن به ارث می رسید، زیرا بهشت بوسیله ی انجام عمل واجبات بدست می آید نه مستحبات، و به همین خاطر چیزی در مورد این خصلت ذکر نمی شود مگر آنکه واجب باشد..

بنابراین خشوع در نماز واجب است و این متضمن سکون، آرامش و تواضع است، و کسی که در سجده بمانند کلاغ منقار میزند (یعنی کسی که به سجده می رود و بدون سکون از آن بر می گردد و باز با سرعت به سجده ی دوم می رود، بدون آنکه آرامش و سکونی در سجده و جلوس بین آنها داشته باشد) و نیز کسی که هنوز از رکوع بلند نشده به سجود میرود خاشع نیست، و در نمازش آرامش و سکون نگرفته، زیرا سکون یعنی طمأنینه و کسی که طمأنینه نداشته باشد سکون و آرامش ندارد و کسی که سکون نداشته باشد در رکوع و سجودش خشوع نخواهد داشت و کسی که خاشع نباشد گناهکار و عاصی است.. و دلیل (دیگر) بر واجب بودن خشوع در نماز اینست که پیامبر صلی الله علیه وسلم کسی را که در نماز به آسمان میکرد و از خود حرکات اضافی انجام میدهد هشدار و سرزنش کرده است، زیرا این اعمال با خشوع در نماز منافات دارند».مجموع الفتاوی (22/553-558).

ب: دلایل کسانی که می گویند خشوع در نماز سنت است:

هر چند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده اند: «إن العبد لینصرف من الصلاة ولم یکتب له إلا نصفها، ثلثها، ربعها، حتی بلغ عشرها» «همانا بنده از نماز فارغ می شود در حالیکه برایش جز نصف، یا یک سوم، یا یک چهارم و یا تا آنکه به یک دهم برسد، نوشته نمی شود»، ولی با این وجود ایشان به کسی که در نمازش دچار سهوی می شود امر نموده تا سجده ی سهو ببرد ولی وی را به تکرار نماز امر نکرده است.

و نیز از پیامبر صلی الله علیه وسلم ثابت شده است که ایشان فرمودند: «إذا أذن المؤذن بالصلاة أدبر الشیطان وله ضراط، حتی لا یسمع التأذین، فإذا قضی التأذین أقبل، فإذا ثوب بالصلاة أدبر، فإذا قضی التثویب أقبل، حتی یخطر بین المرء ونفسه، یقول: أذکر کذا .. أذکر کذا، ما لم یکن یذکر، حتی یظل لا یدری کم صلی، فإذا وجد أحدکم ذلک فلیسجد سجدتین وهو جالس». بخاری (573) و مسلم (582).

یعنی: «هرگاه برای نماز، اذان داده می شود، شیطان فرار میکند و از عقب خود، هوا خارج میکند تا صدای اذان را نشنود. و هرگاه اذان تمام شد، برمیگردد، و اگر اقامه گفته شد باز فرار میکند، و دوباره پس از اتمام آن، بر میگردد تا نمازگزاران را دچار وسوسه کند و میگوید: فلان مسئله و فلان مسئله و... را به خاطر بیاور، و همه ی آنچه را که فراموش کرده است به یادش می آورد و او را چنان سرگرم می کند که نداند چند رکعت خوانده است، پس هرگاه یکی از شما دچار چنین حالتی شد در آخر دو سجده ی سهو ببرد».

می بینیم که پیامبر صلی الله علیه وسلم در چنین نمازی که شیطان نمازگزار را در آن به غفلت می اندازد تا جاییکه نمی داند چند رکعت خوانده است، امر می کند تا دو سجده ی سهو بجای آورد ولی وی را به تکرار نماز امر نمی کند، و اگر واقعا چنانکه شما می گویید نماز به سبب غفلت و عدم خشوع باطل شود، پس می بایست پیامبر صلی الله علیه وسلم نمازگزار را به تکرار نمازش امر می کردند.نگاه کنید به: مدارج السالکین 1/ 112و528-530.

همچنین فقها اجماع کرده اند که خشوع جزو شروط صحت نماز نیست. و امام نووی رحمه الله نیز اجماع علما را مبنی بر اینکه خشوع واجب نیست نقل کرده است.فتح الباری ج: 2 ص: 226.

و لذا نتیجه می گیریم که خشوع واجب نیست، بلکه سنت و فضیلت است، چنانکه امام نووی در «المجموع» آورده است: «خشوع و خضوع در نماز و تدبر و توجه در قرائت و اذکار آن و آنچه که متعلق به نماز است و نیز دوری از افکاری که متعلق به آن نیست، (همگی) مستحب هستند، و اگر در چیزی غیر از نماز به تفکر بپردازد و این افکار زیاد شوند، نمازش باطل نمی شود اما مکروه است، و تفاوتی ندارد که در امورات مباح فکر کند یا حرام مانند نوشیدن شراب و .. (و قولی که می گوید:) هرگاه تفکر کردن در سخن نفس زیاد شود، نماز باطل خواهد شد، قول مردود و شاذی است، چرا که اجماع نقل شده است که این امر نماز را باطل نمی کند، اما بر کراهت آن اتفاق نظر وجود دارد».المجموع ج: 4 ص: 114.

نکته ای که لازمست مدنظر داشت اینست که قائلین بر استحباب خشوع در نماز، حکم اجزاء آنرا مورد بررسی قرار داده اند نه حکم ثواب و قبول نماز، چنانکه رازی در رد قول آنها می گوید: «..حضور (قلب در نماز) نزد ما شرط اجزاء نیست، بلکه شرطی برای قبولی (نماز) است، و منظور از اجزاء؛ یعنی قضای نماز واجب نمی شود، ولی منظور از قبولی (نماز)؛ یعنی حکم ثواب (نماز)، و فقهای (قائل بر استحباب خشوع) حکم اجزاء آنرا مورد بررسی قرار داده اند نه حکم ثواب و قبول نماز را، ولی غرض ما در اینجا حکم ثواب نماز است.

سپس آنرا با مثالی روشن می کند و می گوید: و مثال آن در شاهد اینست: کسی که لباسی را از تو به قرض بگیرد سپس آنرا بنحو احسن پس بدهد، او از عهد و ذمه بریء شده و مستحق ستایش نیز است، اما کسی که آنرا بر وجهی نامناسب و تحقیر آمیز بازگرداند، او بریء ذمه شده اما مستحق سرزنش است. پس همینطور اگر کسی خداوند متعال را در هنگام ادای عبادت بزرگ بدارد، او فرضش را بجای آورد و مستحق ثواب است، ولی کسی که چنین نباشد، او ظاهرا فرض را انجام داده، اما مستحق سرزنش است (نه ثواب)».تفسیر رازی؛ اول سوره ی مؤمنون.

در مجموع بنظر می رسد که رأی آلوسی به صواب نزدیکتر باشد، چنانکه می گوید: «از نظر ما که جمعی از علما نیز آنرا برگزیده اند، خشوع شرط صحت نماز است، اما نه در کل آن، بلکه (حداقل) در قسمتی از نماز». الخشوع فی الصلاة حقیقته و أسبابه؛ أبو عبد الله الخطیب.

بنابراین حداقل چیزی که در مورد خشوع در نماز می توان گفت، اینست که خشوع و حضور قلب در آن واجب است هرچند که در جزئی از نماز باشد، وگرنه (اگر در هیچ قسمتی از نماز خشوعی وجود نداشته باشد) نماز باطل است، و بنظر می رسد این رأی صحیح تر باشد، چرا که خشوع روح نماز است، و اگر نماز اصلا خشوع نداشته باشد بمانند مرده ای است که روح ندارد، و آن نماز مردود و نمازگزار مستحق سرزنش خواهد شد. وخداوند متعال به آن آگاهتر است.

حکم نماز بدون خشوع:

بر طبق رأی کسانی که خشوع و حضور قلب را واجب می دانند، نمازی که بدون خشوع باشد باید تکرار شود، چنانکه ابن حامد از علمای حنابله چنین گفته است، ولی جمهور فقها خلاف آنرا گفته اند.

امام ابن قیم رحمه الله در «مدارج السالکین» می گوید: «اگر گفته شود: در مورد نماز بدون خشوع چه می گویید، آیا نماز محسوب می شود یا خیر؟

جواب: در اجر و ثواب چیزی از نماز محسوب نمی شود، بجز آن مقدار که در آن توجه داشته و برای پروردگارش خاشع بوده است.

ابن عباس گفته: «لیس لک من صلاتک إلا ما عقلت منها» برای تو چیزی جز به اندازه ای که در نمازت توجه داشته ای نیست.

و در مسند (امام احمد) بصورت مرفوع آمده: «إن العبد لیصلی الصلاة، ولم یکتب له إلا نصفها، أو ثلثها، أو ربعها حتی بلغ عشرها» «همانا بنده از نماز فارغ می شود در حالیکه برایش جز نصف، یا یک سوم، یا یک چهارم و یا تا آنکه به یک دهم برسد، نوشته نمی شود». خداوند متعال رستگاری نمازگزاران را به خشوع در نمازشان مشروط کرده، و این دلالت دارد بر اینکه هرکس خشوع نداشته باشد جزو رستگاران نیست، و اگر اجر و ثوابی برایش باشد او جزو رستگاران است. اما از نظر احکام دنیوی و اینکه تکرار نماز لازمست یا خیر؟ (می گوییم) اگر خشوع در نماز بیشتر (از غفلت در آن) باشد و در آن توجه شود، در اینحالت به اجماع علما نماز محسوب می شود، و نمازهای سنت و اذکار بعد از آن، نواقص نماز را جبران و کامل می کنند. ولی اگر (غفلت) بر خشوع و توجه در نماز غالب گردد، در اینحالت علما در مورد واجب بودن تکرار نماز اختلاف آراء دارند.. سپس ابن قیم عدم تکرار نماز را ترجیح داده و می گوید:

اگر شما تکرار نماز را برای رسیدن به این نتایج و فواید واجب می دانید، نمازگزار می‌تواند نمازش را تکرار کند تا آنها را بدست آورد، و اگر او این فواید و ثمرات را نمی‌خواهد تکرار هم نمی‌خواهد و نمازش درست است، و اگر منظور شما از واجب بودن تکرار نماز اینست که حتماً واجب است و گرنه معاقب خواهد شد و احکام تارک نماز بر وی مترتب می شود، باید گفت که این قول صحیح نیست و قول دوم (یعنی عدم وجوب تکرار نماز) راجح است. والله اعلم

نگاه کنید به: مدارج الساكين ( 1/ 528-530 )‏.

همچنین شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در خصوص این سوال که آیا نماز باید تکرار شود یا خیر، می گوید: «..ابن عباس رضی الله عنه گفته: «ليس لك من صلاتك إلا ما عقلت منها» برای تو چیزی جز به اندازه ای که در نمازت توجه داشته ای نیست. اما آیا (غفلت) نماز را باطل می کند و موجب تکرار نماز است؟ این امر بستگی دارد: اگر غفلت در نماز کمتر از حضور قلب باشد و بلکه حضور قلب غالب باشد، در اینحالت تکرار نماز واجب نیست، هرچند که ثواب آن ناقص خواهد بود، زیرا نصوص شرعی به تواتر رسیده است که سهو در نماز آنرا باطل نمی کند و بلکه بوسیله ی دو سجده ی سهو جبران می شود. اما اگر غفلت بر حضور قلب غلبه کند، در اینحالت علما دو قول مختلف دارند:

 اول: نماز در باطن صحیح نیست هرچند که در ظاهر صحیح است؛ زیرا مقصود از نماز حاصل نشده است و شبیه نمازی است که با ریا خوانده شود که نماز ریاکار هم به اتفاق علما در باطن موجب برائت ذمه نیست، و این قول ابو عبدالله ابن حامد (از علمای حنابله) و ابو حامد غزالی (از شافعیه) و غیر آنها نیز است.

(و بر اساس قول) دوم: نمازگزار بریء الذمه می شود و تکرار نماز بر او واجب نمی شود، هرچند که اجر و ثوابی به او تعلق نمی گیرد، و این بمانند روزه ی کسی است که از دروغ و اعمال ناشایست پرهیز نمی کند بجز گرسنگی و تشنگی کشیدن. و این رأی مأثور از امام احمد و دیگر ائمه است و به حدیث ابوهریره از پیامبر صلی الله علیه وسلم که در صحیحین آمده استدلال کردند که ایشان فرمودند: «إذا أذن المؤذن بالصلاة أدبر الشيطان وله ضراط، حتى لا يسمع  التأذين، فإذا قضي التأذين أقبل، فإذا ثوب بالصلاة أدبر، فإذا قضي التثويب أقبل، ‏حتى يخطر بين المرء ونفسه، يقول: أذكر كذا .. أذكر كذا، ما لم يكن يذكر، حتى يظل لا يدري كم صلى، ‏فإذا وجد أحدكم ذلك فليسجد سجدتين».‏بخاری و مسلم با الفاظ نزدیک به هم.

یعنی: «هرگاه برای نماز، اذان داده ‏می شود، شيطان فرار می‏كند و از عقب خود، هوا خارج مي‏كند تا صدای اذان را نشنود. و هرگاه اذان تمام شد، برمی‏گردد، و اگر اقامه گفته شد باز فرار می‏كند، و دوباره پس از اتمام آن، بر می‏گردد تا ‏نمازگزاران را دچار وسوسه كند و می‏گويد: فلان مسئله و فلان مسئله و... را به خاطر بياور، و ‏همه ی آنچه را كه فراموش كرده است به يادش می آورد و او را چنان سرگرم مي كند كه نداند ‏چند ركعت خوانده است، پس هرگاه یکی از شما دچار چنین حالتی شد، در آخر دو سجده ی سهو ببرد».‏

پیامبر صلی الله علیه وسلم در این حدیث خبر داده که شیطان چیزهایی را به یاد نمازگزار می آورد بگونه ایکه نمی داند چند رکعت نماز خوانده و او را به انجام دو سجده به جهت سهوی که مرتکب شده امر کرده ولی وی را به تکرار نماز امر نمی کند و فرقی بین (غفلت و سهو) کم یا زیاد وجود ندارد. و این رأی میانه تر است؛ زیرا نصوص و آثار شرعی دلالت دارند بر اینکه تنها اجر و ثواب مشروط به حضور قلب هستند و دلالت بر تکرار نماز نمی کنند نه در باطن و نه در ظاهر والله اعلم».مجموع فتاوی ابن تیمیه.

 

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏

 

منابع:

1- «33 سبباً للخشوع في الصلاة»؛ تالیف: محمد صالح منجد.

2- «الخشوع في الصلاة حقيقته و أسبابه»؛ تالیف: أبو عبد الله خطيب.

3- «الخشوع فی الصلاة»؛ تالیف: عبد الله بن جار الله آل جار الله.

گردآوری و ترجمه: محمد عبدالطیف

ک