::ISLAMPP.COM::     دانلود کل سایت بصورت آفلاین! کلیک کنید
<
  بحثی درباره ی بدعت نیمه شعبان
 

نويسنده:سايت جامع فتاوي اهل سنت و جماعت

تعداد بازديد 41883

فرستادن به دوست 

  چاپ كردن

تاريخ اضافه 2011-07-02

 

بحثی درباره ی بدعت نیمه شعبان

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله الذی أکمل لنا الدین و أتم علینا النعمة، و الصلاة و السلام علی نبیه و رسوله محمد نبی التوبة و الرحمة. اما بعد:

خداوند متعال می فرماید:*الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا*[1]«امروز دینتان را برایتان کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دینتان باشد.» و می فرماید:*أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ مَا لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ*[2]«آیا آنها شرکائی دارند تا دینی را که خداوند به آن راضی نیست برایشان تشریع نماید.» و رسول الله- صلی الله علیه و سلم- می فرماید:**مَنْ أَحْدَثَ فِی أَمْرِنَا هَذَا مَا لَیْسَ مِنْهُ فَهُوَ رَدٌّ**[3] (هرکس در دین ما چیزی را که در آن نیست به وجود آورد مردود است.)

و در صحیح مسلم از جابر - رضی الله عنه- روایت است که رسول الله- صلی الله علیه و سلم- در خطبه جمعه می گفت:**أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ خَیْرَ الْحَدِیثِ کِتَابُ اللَّهِ وَخَیْرُ الْهُدَی هُدَی مُحَمَّدٍ وَشَرُّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَکُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ** (اما بعد به درستی که بهترین سخن، کتاب خدا و بهترین هدایت، هدایت محمد است و بدترین کارها چیزهای تازه ایجاد شده در دین می باشد و هر بدعتی گمراهی است.)

آیات و احادیث در این زمینه بسیارند و آن دلالت می کند بر اینکه پروردگار سبحان دین این امت را کامل نموده و نعمتش را بر آنها تمام کرده است و رسولش از حرکت باز نایستاد تا اینکه به صورت واضح و آشکار آن را بیان نمود و تمام چیزهایی را که خداوند بر این امت تشریع کرده است اعم از قول و عمل برای آنها بیان کرده و توضیح داده است که تمام چیزهایی را که مردم بعد از او در دین به وجود می آورند و آن را به دین اسلام نسبت می دهند، اعم از چیزهای گفتاری و کرداری همگی بدعت و به صاحبش برگردانده می شود هرچند قصدش هم نیکو باشد مردود است اصحاب رسول الله- صلی الله علیه و سلم- و همچنین بعد از آنها عالمان اسلام آن را دانسته و به همین خاطر بدعت را انکار و مردم را از آن برحذر داشته اند؛ چنانکه تمام کسانی که در تعظیم سنت و انکار بدعت تألیف داشته اند مانند ابن وضاح و طرطوشی و ابن شامه و دیگران آن را بیان کرده اند.

از جمله بدعتهای بوجود آمده توسط بعضی از مردم بدعت برگزاری عید شب نیمه شعبان و روزه گرفتن روز آن است بر این کار دلیلی که بشود بر آن اعتماد کرد وجود ندارد در فضیلت آن احادیث ضعیفی وارد شده است چنانچه بسیاری از اهل علم در موردش خبر داده اند که بعضی از سخنان آنها را ان شاء الله در اینجا بیان می داریم، و همچنین آثاری از تعدادی از علمای سلف از اهل شام و کسانی دیگر نیز در این زمینه وارد شده است. ولی آنچه که جمهور علما بر آن هستند این است که تبدیل کردن شب نیمه شعبان به عنوان عید، بدعت است و احادیث وارده در فضیلت آن همگی ضعیف و بعضی هم موضوعند.

از جمله کسانی که در این زمینه هشدار داده اند حافظ بن رجب می باشد که در کتاب لطائف المعارف می گوید:" احادیث ضعیف تنها هنگامی که اصل آن به وسیله دلایل صحیح ثابت شده باشد در عبادات به آن عمل می شود در حالیکه تبدیل کردن شب نیمه شعبان به عید هیچ اصل صحیحی ندارد تا برای انجام آن به احادیث ضعیف عمل نمود." این قاعده مهم را ابوالعباس شیخ الاسلام ابن تیمیه بیان کرده است.

خواننده گرامی آنچه را اهل علم در این زمینه بیان داشته اند را من برایت نقل می کنم تا در این مورد شناخت و معرفت لازم را بیابید. علماء رحمهم الله در این مسئله اجماع کرده اند که واجب است آنچه را مردم در آن دچار نزاع و اختلاف می شوند به کتاب خدا و سنت رسولش - صلی الله علیه و سلم- برگرداند و آنچه هر دو(کتاب و سنت)یا یکی از آنها به آن حکم کند همان شرع است و واجب است از آن تبعیت شود و چیزی که با آن مخالفت می کند، واجب است دور انداخته شود. هر چه در کتاب و سنت به عنوان عبادت بیان نشده، بدعت است و نباید به آن دعوت کرد و به انجام دادنش اقدام نمود همانگونه که خداوند سبحان در سوره نساء می فرماید:*یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ*«ای کسانی که ایمان آورده اید خدا و رسول و صاحبان امر را اطاعت کنید.» و در سوره شوری می فرماید:*وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِنْ شَیْءٍ فَحُکْمُهُ إِلَی اللَّهِ*«و اگر در چیزی دچار اختلاف شدید حکمش را به خداوند برگردانید.» و در سوره آل عمران می فرماید:*قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ*«بگو اگر شما خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و از گناهانتان درگذرد.» و باز می فرماید:*فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا*«قسم به پروردگارت ایمان ندارند تا تو را در مشاجرات بین خود حاکم قرار ندهند آنگاه در دل خویش نسبت به قضاوت تو دلتنگی ننمایند و به آن تسلیم باشند.»

آیات در این معنی بسیار زیادند و نص صراحتاً به برگشت دادن مسائل اختلافی به کتاب و سنت و واجب بودن رضایت به حکم آن دو اشاره می نماید و این کار مقتضای ایمان است و در دنیا و آخرت برای بندگان موجب خیر و سرانجام نیکو است. حافظ بن رجب در کتابش موسوم به لطائف المعارف در این مورد بعد از کلامی که قبلاً از او نقل کردیم می گوید:" شب نیمه شعبان را جمعی از تابعان اهل شام چون خالد بن معدان و مکحول و لقمان بن عامر و دیگران، بزرگ داشته اند و در آن مشغول عبادت می شدند؛ فضیلت و بزرگداشت آن شب را مردم از آنها آموختند و گفته شده که بعضی از اسرائیلیات در آثار، آنها را به آن کار واداشته است. هنگامی که این کار توسط آنها در شهرها منتشر گشت مردم در آن دچار اختلاف شدند بعضی آن را قبول کردند و در تعظیم و بزرگداشت آن با آنها موافقت نمودند که از آن جمله گروهی از زاهدان اهل بصره و دیگرانی غیر از آنها می باشند ولی بیشتر عالمان حجاز چون عطاء و ابن ابی ملیکه و عبدالرحمان بن زید بن اسلم از فقهای مدینه آن را انکار نمودند و این انکار قول اصحاب مالک و دیگران نیز می باشد و گفته اند همة این کارها بدعت است. اما علمای شام در چگونگی بزرگداشت آن شب بر دو رأی اختلاف کردند. اولی بر آن بود که به صورت جماعت در مسجد مستحب است آن را احیا نمود چنانکه خالد بن معدان و لقمان بن عامر و دیگران در آن شب زیباترین لباسها را می پوشیدند؛ سرمه به چشم می زدند و با شادی و سرور در مسجد حضور می یافتند و آن شب را در مسجد به عبادت می پرداختند که اسحاق بن راهویه در این کار با آنها موفق است و در مورد قیام کردن به صورت جماعت در آن شب می گوید: بدعت نیست که این را حرب کرمانی در مسائلش از او نقل کرده است.

دومی اجتماع نمودن در مسجد را برای انجام نماز، قصه و دعا کردن مکروه می دانست ولی نماز خواندن فردی را که شخص برای خود انجام دهد را مکروه نمی دانستند و این نظر قول اوزاعی امام اهل شام و فقیه و عالمشان می باشد و این یکی ان شاء الله همان مورد نزدیک به حق است. از امام احمد در مورد شب نیمه شعبان کلامی در دست نیست. در مورد مستحب بودن قیام جماعتی در آن شب دو روایت از او نقل شده است در یکی از آن دو قیام جماعتی را مستحب و در دیگری به خاطر عدم نقل از رسول الله- صلی الله علیه و سلم- و اصحابش آن را مستحب نمی داند. عبدالرحمن بن زید بن اسود که از تابعین بود آن را انجام می داد. بنابراین در مورد قیام شب نیمه شعبان چیزی از طریق رسول الله- صلی الله علیه و سلم- و اصحابش نقل نشده است ولی از جمعی از تابعین که از جمله بزرگان اهل شام بوده اند روایت گردیده است هدف و مقصود از کلام حافظ بن رجب در اینجا به اتمام رسید."

در سخنان حافظ بن رجب تصریح شده است به اینکه از رسول الله- صلی الله علیه و سلم- و اصحابش - رضی الله عنهم- در مورد شب نیمه شعبان هیچ چیزی ثابت نشده است و آنچه را اوزاعی در مورد مستحب بودن قیام در آن شب برای فردی و جمعی و آنچه را که حافظ بن رجب در این مورد اختیار کرده چیزی غریب و ضعیف است چون هر چیزی مشروع بودنش به وسیله دلایل شرعی ثابت نشده باشد برای هیچ مسلمانی جایز نیست که آن را به عنوان دین و جزء آن به صورت جماعت یا فرادا، پنهانی باشد یا آشکار ایجاد نماید چون فرموده رسول الله- صلی الله علیه و سلم- در این زمینه عام است:**مَنْ عَمِلَ عَمَلًا لَیْسَ عَلَیْهِ أَمْرُنَا فَهُوَ رَدٌّ** (هر عملی که امر ما بر آن نباشد آن کار مردود است.) و دلایل دیگر همگی دلالت بر انکار بدعت و تحذیر از آن را می نمایند. امام ابوبکر طرطوشی در کتابش موسوم به الحوادث و البدع می گوید: ابن وضاح از زید بن اسلم روایت می کند که گفته است:**ما أدرکنا أحدا من مشیختنا و لا فقهائنا یلتفتون إلی النصف من شعبان، و لا یلتفتون إلی حدیث مکحول، و لا یرون لها فضلا علی ما سواها**[از اساتید و فقهای خودمان کسی را نیافتیم که به نصف شعبان و حدیث مکحول التفات و توجهی بنماید و فضیلتی برای آن به نسبت شبهای دیگر قائل نبودند.] به ابن ملیکه گفته شده: زیاد نمیری می گوید:**إن أجر لیلة النصف من شعبان کأجر لیلة القدر**[پاداش شب نیمه شعبان چون پاداش شب لیلة القدر است.] در جواب گفت:**لو سمعته و بیدی عصا لضربته** [اگر این سخن را از او بشنوم و در دست من عصایی باشد با آن او را می زنم.] زیاد قیاس کرده است.

علامه شوکانی در الفوائد المجموعة می گوید:**حدیث:(یا علی من صلی مائة رکعة لیلة النصف من شعبان یقرأ فی کل رکعة بفاتحة الکتاب وقل هو الله أحد عشر مرات قضی الله له کل حاجة)إلخ و هو موضوع**[ای علی هرکس یکصد رکعت نماز در شب نیمه شعبان بخواند و در هر رکعتش سوره حمد و احد را ده بار تکرار نماید هر حاجتی داشته باشد خداوند برایش مقدر می گرداند. این حدیث موضوع و ساختگی است.] و بعد می فرماید: در الفاظ این حدیث که تصریح به پاداش و ثواب می کند که انسان به آن می رسد؛ برای انسانی که قدرت تشخیص داشته باشد شکی در ساختگی آن باقی نمی ماند. رجال آن مجهولند و این حدیث از طریق دوم و سوم نقل شده و همگی موضوع و ساختگی می باشند و راویانش مجهول و گمنامند. و در المختصر می گوید: حدیث نماز نیمه شعبان باطل است و حدیثی را هم که ابن حبان از علی روایت می کند که:**إذا کان لیلة النصف من شعبان فقوموا لیلها، و صوموا نهارها** (هرگاه شب نیمه شعبان فرا رسید شب آن را با قیام و روزش را با روزه بگذرانید.)ضعیف می باشد و می گوید: آنچه هم در اللآلئ آمده:**(مائة رکعة فی نصف شعبان بالإخلاص عشر مرات) مع طول فضله، للدیلمی و غیره موضوع** [یکصد رکعت در نیمه شعبان همراه با سوره اخلاص ده بار در هر رکعت همراه با فضیلت طولانی که برایش نقل می کند. دیلمی و دیگران آن را آورده اند و موضوع می باشد.] و اکثریت قریب به اتفاق طریقه سوم روایت حدیث، مجهول و گمنام و جزء ضعفاء در حدیث می باشند. بعد می گوید: دوازده رکعت نماز همراه با سوره اخلاص که سی بار تکرار شود موضوع و ساختگی است و چهارده رکعت در آن نیز موضوع و ساختگی می باشد. جماعتی از فقهاء چون صاحب احیاء علوم الدین و دیگران و همچنین بعضی از مفسران فریب این احادیث ساختگی را خورده اند. نماز در شب نیمه شعبان به روایتهای مختلف و متعددی بیان شده است که همگی آن باطل و موضوع می باشند و این موضوع با روایت ترمذی از عائشه که رفتن پیامبر- صلی الله علیه و سلم- به بقیع و نازل شدن پروردگار در شب نیمه شعبان به آسمان دنیا را بیان می نماید که خداوند در آن بیشتر از تعداد موهای گله بنی کلب را می بخشد منافاتی ندارد چون بحث در مورد نماز ساختگی در آن شب می باشد و از آن گذشته حدیث عائشه نیز دارای ضعف و انقطاع می باشد همانگونه که حدیث علی که قبلاً در مورد قیام شب برگردید چنان بود و به هر حال منافاتی با ساختگی بودن نماز در آن شب ندارد گرچه همانگونه که بیان کردیم دارای ضعف است.

حافظ عراقی می گوید: حدیث نماز شب نیمه شعبان ساختگی و دروغ است که به رسول الله- صلی الله علیه و سلم- نسبت داده اند و امام نووی در کتاب المجموع می گوید: نماز معروف به صلاة الرغائب که دوازده رکعت است که باید در بین نماز مغرب و عشاء در اولین جمعه ماه رجب خوانده شود و نماز شب نیمه شعبان که یکصد رکعت است، هر دو بدعت و منکرند و نباید فریب آن را خورد که در کتابهای قوت القلوب و احیاء علوم الدین و یا احادیثی که در آنها در این زمینه آورده شده اند به درستی که همه آنها باطل می باشند و همچنین نباید فریب این را خورد که بعضی از امامان در مورد آن دو نماز دچار اشتباه شده و چند ورقی را در مورد مستحب بودنش نگاشته اند. آنها در این زمینه دچار خطا گشته اند.

شیخ امام شيخ امام ابو محمد عبدالرحمن بن اسماعيل مقدسي كتاب گرانمايه اي را در رد آن دو نماز نگاشته و در آن حق مطلب را ادا كرده است. و كلام اهل علم در اين زمينه به حقيقت بسيار زياد است و اگر بخواهيم همه مطالبي را كه بر آن آگاهي يافته در اين زمينه بيان داريم سخن به درازا مي كشد و شايد همين اندازه كه بيان كرديم براي كسي كه خواهان حقيقت است باعث قناعت باشد.

از آنچه كه گذشت از مجموع آيات و احاديث و سخنان اهل علم براي كسي كه طالب حق باشد روشن گرديد كه برگزار كردن شب نيمه شعبان به صورت جشن در قالب نماز خواندن و يا مسائل ديگر و اختصاص دادن روزش به روزه گرفتن بدعت و منكر است و فاقد هر گونه اصلي در شرع مطهر است و از جمله چيزهاي ايجاد شده در دين بعد از عصر اصحاب مي باشد فرموده خداوند متعال كه مي فرمايد:*الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي*[4]«امروز دينتان را برايتان كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم.» و آياتي كه در اين زمينه وارد است و همچنين فرموده رسول الله- صلي الله عليه و سلم- كه مي فرمايد:**مَنْ أَحْدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فَهُوَ رَدٌّ**[5] (هركس در دين ما چيزي را كه در آن نيست به وجود آورد مردود است.) احاديثي كه در اين معني وارد شده اند براي كسي كه خواهان حق باشد كفايت مي كند چنانكه در صحيح مسلم از ابوهريره روايت است كه رسول الله- صلي الله عليه و سلم- فرمود: **لَا تَخْتَصُّوا لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ بِقِيَامٍ مِنْ بَيْنِ اللَّيَالِي وَلَا تَخُصُّوا يَوْمَ الْجُمُعَةِ بِصِيَامٍ مِنْ بَيْنِ الْأَيَّامِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِي صَوْمٍ يَصُومُهُ أَحَدُكُمْ** (شب جمعه را در بين شبها به قيام براي نماز خواندن اختصاص ندهيد و روز جمعه را در بين روزها به روزه گرفتن مختص مگردانيد مگر اينكه داخل روزه اي قرار گيرد كه يكي از شما در صدد انجامش برمي آيد.)[6]

اگر جايز بود در بين شبها شبي را به عبادت اختصاص بدهند شب جمعه شايسته تر به آن بود چون به نص فرموده رسول الله- صلي الله عليه و سلم- روز جمعه بهترين روزي است كه خورشيد در آن طلوع نموده است و حال كه رسول الله- صلي الله عليه و سلم- از اختصاص دادن شب جمعه به قيام كردن نهي مي كند، مي رساند كه مختص كردن شبهاي ايام ديگر به طريق اولي جايز نمي باشد مگر اينكه دليل صحيحي مبني بر تخصيص آن وجود داشته باشد. آن هنگام كه قيام كردن و عبادت در شب قدر و باقي شبهاي رمضان تشريع گرديد رسول الله- صلي الله عليه و سلم- آن را ابلاغ و امت را بر آن تشويق و شخصاً به انجام آن مبادرت فرمود. چنانكه در صحيحين از رسول الله- صلي الله عليه و سلم- روايت است كه فرمود:**مَنْ قَامَ رَمَضَانَ إِيمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَنْ قَامَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ إِيمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ**(هركس شبهاي رمضان را با عبادت و شب ليلة القدر را با قيام سپري نمايد در حاليكه مؤمن است و قصدش پاداش پروردگار باشد گناهان قبلي وي بخشيده مي شود.) و اگر شب نصف شعبان يا اولين جمعه از رجب يا شب معراج به عيد و برگزاري مراسم خاصي اختصاص مي يافت رسول الله- صلي الله عليه و سلم- امت را به آن راهنمايي مي كرد يا اينكه خود به آن اقدام مي نمود و در صورتي كه چيزي از آن موارد روي مي داد اصحاب آن را به امت مي رساندند و آن را از آنها پنهان نمي داشتند چون آنها بهترين مردم و خيرخواه ترين آنها بعد از پيامبران عليهم الصلاة و السلام و رضي الله عن اصحاب رسول الله و ارضاهم بودند و در طول اين بحث از طريق سخنان علماء برايمان روشن گرديد كه در اين مورد چيزي از رسول الله- صلي الله عليه و سلم- و از اصحابش - رضي الله عنهم- در فضيلت شب اولين جمعه ماه رجب و شب نيمه شعبان وارد نشده است و دانسته شد كه برپايي هرگونه مراسمي بدين مناسبت بدعت و جزء امورات ايجاد شده در اسلام است بنابراين نبايد آن شبها را به انجام عباداتي اختصاص داد و همچنين شب بيست و هفتم رجب كه در مورد آن بعضي معتقدند شب اسراء و معراج مي باشد نبايد آن را تبديل به عيد و يا به چيزي از عبادات اختصاص داد و دليل آن همان توضيحاتي است كه بيان شدند و اين در صورتي است كه بنا را بر صحت آن بگيريم در حاليكه صحيح از قول علما اين است كه زمان آن معلوم نيست و سخن كساني كه آن را به بيست و هفتم رجب اختصاص مي دهند باطل و فاقد هرگونه اصلي در احاديث صحيح مي باشد چه بسيار زيبا گفته شده:

خير الأمور السالفات علي الهدي.................. و شر الأمور المحدثات البدائع

بهترين كارها اموراتي است كه از اول بوده و باعث هدايت مي باشند و بدترين كارها چيزهاي تازه ايجاد شده و بدعتي هستند.

از پروردگار متعال خواهانم كه ما و ساير مسلمان را براي تمسك جستن به سنت و پايداري بر آن و پرهيز از هر آنچه مخالف آن است موفق بدارد كه او بخشنده و بزرگوار است.

 

و صلي الله و سلم علي عبده و رسوله نبينا محمد و علي آله و صحبه أجمعين

مؤلف: شيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز (رحمه الله تعالی)

مترجم: عبدالرئوف

 

-------------------------------------

[1] مائده 3

[2] شوري 21

[3] متفق عليه

[4] مائده 3

[5] متفق عليه

[6] چنانكه كسي روزه كفاره و يا نذر و امثال اينها بگيرد. مترجم