::ISLAMPP.COM::     دانلود کل سایت بصورت آفلاین! کلیک کنید     ::ISLAMPP.COM::     @ توجه توجه @ به سؤالات تکراری پاسخ داده نخواهد شد، پس لطفا قبل از ارسال سوال، در سایت جستجو کنید@

 اخبار جديد

صفحه أصلى

فتاواى متن

فتاواى صوتى

فتاواى تصويرى

گروهبندى فتاوى

كتابخانه فتاوى

جديدترين فتاوى

دانلود کتاب

اصول و تعبير خواب

فرستادن سؤال

جستجو در سايت

پيشنهادات و انتقادات

ارتباط با ما

درباره ما

آمار سايت

6868898 تعداد بازديد سايت

29705 تعداد كل فتاوى

9091 تعداد فتاواى متن

11381 تعداد فتاواى صوتى

9233 تعداد فتاواى تصويرى

169220017 تعداد كل فتاواى خوانده وشنيده شده

119340 تعداد كل فتاواى ارسال شده

 

نمايش فتاوى

 

فتاوى -->> -->>  فتواى انتخاب شده

حداکثر مجازاتی که قاضی بعنوان تعزیر بر مجرم می تواند حکم کند، 10 شلاق است یا بیشتر؟
شماره فتوى 7116

تعداد بازديد 5722

فرستادن به دوست 

 چاپ كردن

تاريخ اضافه 2012-02-08

 

در یک حدیث خواندم که پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرمایند که هیچ تعزیری از 10 شلاق بیشتر نیست پس چگونه یک قاضی می تواند مجرمی را که حدود بر او جاری نمی شود به 10 سال یا بیشتر زندانی شدن محکوم می کند؟


الحمدلله،

شارع حکیم تنها بر هفت گناه (زنا، قذف، سرقت، راهزنی، محاربه، ارتداد، شرابخواری) حد تعیین کرده است، اما بر بقیه گناهان حدی تعیین نشده است، ولی قاضی شرع می تواند بر اساس اجتهاد خود برای دیگر جرمها تنبیه شایسته ای را بر مجرم تعیین کند، که به آن تعزیر گویند.

بنابراین مقصود از تعزیر در اصطلاح شرع اسلامی تادیب وتنبیه است بر گناهی‌که شرعا حدی بر آن تعیین نشده است.

بعنوان مثال کسی که با زن بیگانه ای لذت جویی ببرد، ولی در وی دخول نکند، چون دخول نکرده پس حد زنا بر او جاری نمی گردد، اما در عوض قاضی شرع برای تادیب و مجازات او که با یک زن بیگانه کام جویی کرده است، می تواند وی را تعزیر کند و حکم به شلاق یا زندان یا توبیخ یا تبعید وی بدهد.

یا دو زنی که مرتکب مساحقه (همجنس بازی) می شوند، که هیچ حدی بر این عمل آنها در شریعت تعیین نشده است، زیرا این عمل زشت جزو هیچکدام از هفت گناه فوق نمی شود. اما شارع حکیم به قاضی شرع این اجازه را می دهد که با توجه به مصلحت حکم به تعزیر آن دو تن بدهد.

اما ممکن است سوالی پیش آید که حد و مقدار تعزیر چقدر است؟

بخاری و مسلم از ابوبُرده آورده‌اند که او از پیامبر صلی الله علیه وسلم ‌شنیده است که  فرمود: ‏«لا یجلد أحد فوق عشرة أسواط إلا فی حد من حدود الله». بخاری (6850).

بعضی از علما (از جمله بعضی از فقهای شافعیه، و لیث و اسحاق و ابن حزم) حدیث فوق را چنین معنی کرده اند که: ‏«به هیچ کسی ‏نباید بیشتر از ده شلاق زد، مگر در حدی از حدود الهی (که تعداد شلاقهایشان در قرآن و حدیث، معین شده است)».‏

و گفته اند: چون پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده: «در حدی از حدود الهی» یعنی بجز گناهانی که بر آنها حد تعیین شده است، مانند (زنا و شرابخواری و قذف و ..)، با این حساب: دیگر گناهان که بر آنها حد تعیین نشده است را نباید در موقع تادیب و تعزیر بیشتر از 10 شلاق به وی زده شود.

ولی امام مالک و شافعی گروهی دیگراز اهل علم گفته‌اند: تعزیر بیش از ده شلاق ‏جایز است ولی نباید به حداقل حدود برسد. و گروهی می‌گویند نباید تعزیر یک معصیت ‏وگناه‌، به اندازه حد آن برسد، برای مثال نباید تعزیرنظرکردن و تماس و مباشرت غیر از ‏جماع با زن‌، به اندازه حد زنا برسد و نباید حد د‌شنامی غیر از قذف به اندازه ‏حد قذف برسد. و امام ابوحنیفه گفته است: نباید به چهل شلاق برسد. ولی دو شاگرد او (ابویوسف و محمد) گفته اند بستگی به رای امام می تواند تا اندازه حدود برسد. و حافظ ابن حجر در فتح الباری گفته که: اگر مرتکب کبائر شود، می توان بیشتر از 10 ضربه شلاق زد، اما اگر صغیره باشد نباید از 10 بیشتر زد تا به حدیث عمل شود.

اما بعضی دیگر از اهل علم (مانند ابن تیمیه و ابن قیم و دیگران) ‌گفته‌اند که ولی امر و حاکم با اجتهاد و رای خویش و برحسب ‏جرم و با مراعات مصلحت میزان و اندازه تعزیررا تعین می‌کند، حتی اگر بیشتر از 10 ضربه شلاق باشد و یا اگر نیاز به کشتن او باشد، کشته شود! چنانکه بعضی از حنفیه گفته اند: ‌گناهی‌که مجازاتش قتل نیست اگر تکرار گردد امام و پیشوای مسلمین می‌تواند ‏مجازات آن را قتل تعیین‌ کند.

و این رای اخیر – والله اعلم - راجح است.

دلایل این گروه اخیر و توضیح آنها بر حدیث فوق:

گفته اند: هدف از تعزیر مجرم، در حقیقت تادیب و مجازات او و از بین بردن شر و فساد از جامعه است، ولی اگر قرار باشد کسی جرم بزرگی مرتکب شود؛ مثلا یک شب را با زنی بیگانه ای سپری کند و هر لذتی از او بجوید بجز دخول کردن! در آنصورت تعزیر و تادیب وی با 10ضربه شلاق فایده ای نخواهد داشت! و ممکن است برای تکرار این کار خود مانعی بر سر راهش احساس نکند! لذا هدف و مقصود شارع از تعزیر و تادیب وی عبث خواهد شد؟!

همچنین آنها قسمت: «إلا فی حد من حدود الله : بجز در حدی از حدود الهی» در حدیث (ابوبُرده ) را اینگونه معنی کرده اند: «إلا فی حد من حدود الله أی: فی محرم من محارمه».

یعنی: مراد از "بجز در حدی از حدود الهی" یعنی: "بجز در حرامی از حرامهای شارع". یعنی آنها کلمه "حدود الله" را از حدیث مذکور به معنی "گناهان شامل حد" معنی نکرده اند، بلکه آنرا به "حقوق الله یعنی: واجبات و محرمات" معنی کرده اند، زیرا حدود الهی بر واجبات و محرمات و عقوبات اطلاق می گردد، چنانکه می فرماید: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا» (بقرة: 229). یعنی: «اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن، تجاوز نکنید». و این برای واجبات است. و فرمود: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا» (بقرة: 187). یعنی: « این، حدود الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید». یعنی به محرمات و حرامها نزدیک نشوید.

پس مراد از "حدود الهی" یعنی: (واجبات و محرماتی که خدای متعال آنرا بعنوان مرز تعیین کرده تا کسی از انجام واجبات کوتاهی نکند و مرتکب محرمات نشود).

با این تفسیر، معنای محتمل حدیث فوق چنین می شود: «به هیچ کسی ‏نباید بیشتر از ده شلاق زد، بجز (کسی که مرتکب) حرامی از حرامهای شارع (می شود، که بیشتر از آن رواست)». یعنی اگر کسی مرتب جرمی شود ولی بر آن حد شرعی مقرر نشده باشد، در آنصورت اگر لازم و ضروری باشد و مصلحتی درکار باشد، بیشتر از 10 ضربه شلاق نیز برای بعضی از جرمها وضع خواهد شد، مثلا 20 یا 30 یا 40 یا 100 یا 200 ضربه یا بیشتر از آن نیز اگر لازم باشد باید به مجرم زده شود بگونه ایکه تادیب وی حاصل شود و شر و فساد از بین رود، چنانکه ثابت شده خلفای راشدین تا 100 ضربه شلاق هم به مجرمین زده اند. و ثابت شده که مردی نزد علی رضی الله عنه به مرد دیگری بدگویی کرد و گفت: ای خبیث! ای فاسق! و علی رضی الله عنه درباره حکم او گفت: «لیس علیه حد معلوم، یعزر الوالی بما رأی». یعنی: «حد معلومی بر وی وجود ندارد، بلکه والی با توجه به رای خود او را تعزیر کند». بیهقی (8/253) و البانی در "الاارواء" (2393) آنرا حسن دانسته است.

و این بدین معناست که آنها از مفهوم حدیث ابوبرده اینگونه برداشت کرده اند. و باید بدانیم که هدف از تعزیر، جریمه و تادیب مجرمانی است که مرتکب جرمهایی می گردند که بر آنها حدود شرعی مقرر نشده است، و اگر کسی جرمی مرتکب شود که جز با بیشتر از 10 ضربه شلاق تنبیه و تادیب نگردد، در آنصورت چطور می توان بیشتر از 10 ضربه به ی نزد؟ اگر اینگونه باشد او تادیب نخواهد شد و این 10 ضربه نیز عبث و بیهوده خواهد بود، درحالیکه شریعت حکم به عبث نمی دهد.

و اگر چنین باشد، در آنصورت واجب است که کلام رسول خدا صلی الله علیه وسلم را بر مصلحت حمل کنیم، یعنی "حد" در حدیث فوق الذکر را بر "حدود حُکمیه" حمل نمود، و منظور از حدود حکمیه یعنی "ترک واجب" یا "فعل حرام"..

با این توضیحات: ‏اگر کسی از روی کسالت نماز ظهرش را نخواند، یا ریش خود را بتراشد، در آنصورت حاکم شرع می تواند به او 10 ضربه شلاق بزند، اگر با این 10 ضربه تادیب شد که بهتر، اما اگر فایده نداشت،  امام و پیشوای مسلمین می‌تواند در صورتی‌که صلاح بداند میز‌ان حد را نیز افزایش ‏بدهد و بیشتر از 10 ضربه نیز به وی بزند، زیرا او مرتکب ترک واجب شده، درحالیکه نماز آن حدی از ‏حدود الهی است.‏

اما اگر ترک واجبی یا انجام حرامی درکار نباشد، در آنصورت نباید کسی را با بیشتر از 10 ضربه شلاق مجازات نمود، مثلا والدین می توانند برسر تعلیم وآموزش‌، فرزندکوچک خود را تعزیر و تادیب کند و یا او را از اخلاق بد ‏و نکوهیده بازدارند ولی نباید کودک خود را بیشتر از 10 ضربه شلاق بزنند، یا معلم و استاد نباید شاگردش را بیشتر از آن تنبیه کند، و اگر کسی عملی خلاف مروئت مردانگی یا انسانی انجام دهد، در آنصورت برای تادیب او بیشتر از 10 شلاق نمی زنیم.

 

ثانیا: این حدیث فقط در مورد "زدن" است و لذا نمی توان برای زندانی کردن به آن استناد کرد، از اینرو حاکم می تواند بنا به اجتهاد خویش، حکم به صدور زندان نیز نماید، چنانکه ثابت شده که خود پیامبر صلی الله علیه و سلم درباره  اتهام زدن‌، حکم به زندان داد یعنی  متهم  را زندانی‌کرد.

خلاصه اینکه: این حدیث را باید با دیگر روایات دیگر جمع نمود و آنگاه نتیجه گیری کرد، و در مجموع زندانی کردن رواست و حدیث فوق اشاره ای به ممنوعیت زندانی نکرده و تنها در مورد زدن مجرمین اشاره کرده است.

 

نکته: بعضی از فقهای شافعیه معنی حدیث: ‏«لا یجلد أحد فوق عشرة أسواط إلا فی حد من حدود الله» را بر ظاهر آن پذیرفته اند، یعنی: ‏«به هیچ کسی ‏نباید بیشتر از ده شلاق زد، مگر در حدی از حدود الهی (که تعداد شلاقهایشان در قرآن و حدیث، معین شده است)».‏

اما به آن عمل نمی کنند! و گفته اند: چون اجماع صحابه بر بیشتر زدن از 10 ضربه شلاق دلیلی است بر منسوخ شدن حدیث ابوبُرده .. "شرح صحیح مسلم" (ج6/ص131).

و بعضی از علمای مالکیه گفته اند: حدیث ابوبرده تنها مخصوص زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم است!! ولی این تاویل بی معناست.

 

والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین

سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com