::ISLAMPP.COM::     دانلود کل سایت بصورت آفلاین! کلیک کنید     ::ISLAMPP.COM::     @ توجه توجه @ به سؤالات تکراری پاسخ داده نخواهد شد، پس لطفا قبل از ارسال سوال، در سایت جستجو کنید@

 اخبار جديد

صفحه أصلى

فتاواى متن

فتاواى صوتى

فتاواى تصويرى

گروهبندى فتاوى

كتابخانه فتاوى

جديدترين فتاوى

دانلود کتاب

اصول و تعبير خواب

فرستادن سؤال

جستجو در سايت

پيشنهادات و انتقادات

ارتباط با ما

درباره ما

آمار سايت

6869635 تعداد بازديد سايت

29705 تعداد كل فتاوى

9091 تعداد فتاواى متن

11381 تعداد فتاواى صوتى

9233 تعداد فتاواى تصويرى

169222555 تعداد كل فتاواى خوانده وشنيده شده

119340 تعداد كل فتاواى ارسال شده

 

نمايش فتاوى

 

فتاوى -->> -->>  فتواى انتخاب شده

بیعت شرعی در اسلام چیست؟ و حکم بیعت های صوفیه به پیر طریقت چیست؟
شماره فتوى 7372

تعداد بازديد 5756

فرستادن به دوست 

 چاپ كردن

تاريخ اضافه 2012-07-14

 

پیرامون مفاد و فلسفه بیعت های پیامبر و اصحاب توضیح دهید زیرا متصوفه بیعت تصوف را به پیامبر و مخصوصا بیعت رضوان نسبت می دهند.


الحمدلله،

بیعت مسلمین با پیامبر، در حقیقت بیعت آنها با حاکم حکومت اسلامی بود، از اینکه از او اطاعت کنند و از وی در برابر کفار حمایت و پشتیبانی می کنند.

علت بیعت رضوان نیز چیزی جز اطاعت و حمایت از رسول خدا صلی الله علیه وسلم در برابر کفار نبود، چنانکه «هنگامی که به پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم خبر رسید که عثمان رضی الله عنه (که نماینده ارسالی پیامبر به سوی قریش بود) توسط مشرکان مکه کشته شده است، ایشان یاران خود را فرا خواند و از آنان بر جنگ و مبارزه و مرگ بیعت گرفت». بخاری (4169).

«اصحاب نیز بی‌درنگ با او بیعت کردند و آماده کارزار شدند، به جز فردی از منافقان به نام جد بن قیس که از بیعت خودداری نمود». السیرة النبویه فی ضوء المصادر الاصلیه، ص 486.

در روایت دیگری از بخاری آمده است که : «پیامبر صلی الله علیه وسلم از آنها بیعت بر صبر و استقامت گرفت» بخاری (4196).  و در روایت مسلم آمده است که: «بیعت برفرار ننمودن از جنگ فرار گرفت» مسلم (1856).  که این سه مورد با همدیگر تعارضی ندارند؛ زیرا بیعت گرفتن بر مرگ، مستلزم صبر و استقامت است.

در زمان خلفا نیز مسلمانان تنها همین بیعت را داشتند، مثلا اینگونه نبوده که ابن مسعود جداگانه در بصره از مردم بیعت بگیرد و پیروانی برای خود اختیار کند و ابن عباس نیز در کوفه و .. مانند اینکاری که پیرهای صوفیه از مردم عوام بیعت می گیرند، بلکه مردم تنها به خلیفه وقت که حاکم مسلمین بوده بیعت داده اند، و بیعت در حقیقت از آن یک نفر است، و آن نفر حاکم مسلمین و یا فرد منتخب از جانب اوست، مانند قائد جیش ..

بیعتی که پیرهای صوفیه از مردم می گیرند هیچ اصل و اساس شرعی ندارد، و یک بدعت واضح و آشکار است و عمل آنها به معنای دور شدن از جماعت مسلمین است.

وقتی که از علامه ابن عابدین: سؤال می شود: یک صوفی از فردی بیعت می گیرد آنگاه فرد مورد نظر شیخ دیگری را برگزیده با او نیز تعهد و پیمان می بندد، آیا عهد و پیمان اولی بر او لازم است یا عهد و پیمان دومی؟

ایشان می گوید: «لا یلزمه العهد الاول و العهد الثانی، و لا أصل لذلک» (نه پیمان اولی و نه عهد دومی هیچکدام بر او لازم نیست و این امر فاقد هرگونه اصلی است). "تنقیح الفتاوی الحامدیة" (2/334).

به همین صورت سیوطی در"الحاوی للفتاوی" (1/253) و محمود خطاب السبکی در"الدین الخالص" (6/290) متذکر این مسئله شده اند: «اما آنچه که در مورد بعضی از متصوفه زمان ما روی می دهد که دست خویش را در دست مردان و زنان می گذارند و با آنها عهد و پیمان می بندند که شاگردشان باشند تا آنها نیز شیخ آنها گردند و در نتیجه گاهی به وسیله خوردن اطعام در منزلشان در اموالشان شریک می شوند و گاه مالیاتهایی بر مالشان قرار داده تا آنها در وقت معین بپردازند مثل اینکه جزیه است که با زور و قهر دریافت می شود اینکار جرم و فساد است و خارج از حد و مرز شرع است و عقل نیز آن را نمی پسندد از خداوند برای خود و جملگی امت کمال هدایت و همه توفیق را خواستارم».

از شیخ الاسلام ابن تیمیه سؤال می شود: آیا برای تازه شروع به کار کرده جایز است که به معلمش تعهد دهد که در صورت حق یا باطل همراه او باشد و با هرکس که با او دشمنی کند دشمن و با هرکس او دوستی نماید دوست باشد؟

پاسخ می دهد: «برای هیچکدام از معلمین و کسانی که مشغول تعلیم دیگران هستند این حق وجود ندارد که از نفری عهد و پیمان بگیرند تا در تمام چیزهایی که او می خواهد موافقش باشند و یا کسی را که او دوست دارد دوست بدارند و یا دشمنانش را دشمنی کنند، بلکه انجام دهنده چنین کاری از جمله افرادی چون چنگیزخان و امثال او می باشند چون آنها موافقان خویش را دوست و یاور و هر کس مخالف با آنها بود دشمن و باغی می دانستند، لذا عهد و پیمان خدا بر همه لازم و واجب است و همگی باید از خدا و رسولش اطاعت کنند و از آنها پیروی و هر آنچه را تحریم کرده اند حرام بداند». "مجموع الفتاوی"

در این کار تنها علمای متأخرین منکر آن نشده اند بلکه عالمی از بزرگان معتمد تابعین در این زمینه سبقت جسته است او مطرف بن عبدالله بن شخیر است. ابونعیم در "الحلیة" (2/204) و از طریق او (مطرف)، و ذهبی در"سیر أعلام النبلاء" (4/192) با سند صحیح از مطرف روایت می کند که گفت: «(زید می گفت): ای بندگان خدا، بخشش کنید و نیکی نمایید که تنها وسیله بندگان برای رسیدن به خداوند دو فضیلت خوف و طمع است. روزی پیش او رفتم در حالیکه چیزی را می نوشت که از جمله آن امثال این کلمات بود: «أن الله ربنا، و محمداً نبینا، و القرآن أمامنا، و من کان معنا کنا… و کنا له…، و من خالفنا کانت یدنا علیه، و کنا و کنا» (الله پروردگار ما و محمد صلی الله علیه وسلم پیامبر ما و قرآن پیشوای ماست هرکس با ما باشد ما نیز با او هستیم و هرکس مخالف ما باشد همگی بر علیه او خواهیم بود) گفت: این نوشته را بر تک تک مردان عرضه داشتند به او گفتند: ای فلانی آیا به آن اقرار دارید؟ تا نوبت به من رسید. گفتند: ای جوان آیا تو اقرار می نمایید؟ گفتم: نه. زید گفت: بر آن جوان عجله نکنید. ای جوان نظر شما چیست و چه می گویید؟ گفتم: خداوند در کتابش عهدی بر من نهاده است لذا من هرگز غیر از آن عهد و پیمان ملزم به عهدی نخواهم بود، سپس افراد از آخر به اول یکی یکی برگشتند هیچکدام به آن اقرار ننمودند در حالیکه آنها سی نفر از زاهدان بودند».

این زید بن صوحان شبها را به قیام می ایستاد و روزها را روزه می گرفت و هرگاه شب جمعه فرا می رسید آن را احیا می کرد و در آن شبها اگر زنش پیش وی می آمد ناراحت می شد و از ملاقات با او در آن شبها پرهیز می نمود. گزارش کردار او به سلمان رسید. به منزلش آمد و حال زید را جویا شد. همسرش گفت: در خانه نیست. آنگاه سلمان گفت: سوگندت می دهم که طعامی درست کنی و زیباترین لباسهایت را بپوشی. آنگاه به دنبال زید فرستاد، زید که آمد سلمان به طعام نزدیک شد و گفت: ای زید تو هم بخور. در جواب اعلام نمود که من روزه هستم. گفت: ای زید بخور و دینت را ناقص مکن به درستی که بدترین سفرها، سفری است که درآن به نفس زنان، بیفتید و در آن بر خود سخت گیرید و گفته شده: از حیوان بیشتر از حد توانایی بار می کشید. چشم تو بر تو حقی دارد و بدن تو بر تو حقی دارد و همسرت بر تو حقی دارد. ای زید بخور. آنگاه زید خورد و آنچه را انجام می داد از انواع سختگیری را ترک کرد. " تاریخ بغداد" (8/439).

شیخ مشهور حسن آل سلمان (از شاگردان علامه البانی) در رساله ای در موضوع " فتوی در باره بیعت و اطاعت" ضمن نقل ماجرای فوق می گوید: «آنچه از این جریان فهم می شود مسئله انکار کردن مطرف بر آن است و زید در آن روزگار از جمله افراط کنندگان در اطاعت و بندگی بود و سرانجام ایشان آنچه را انجام می داد همانگونه که گذشت ترک کرد، گرچه مطرف از جمله کسانی نبود که از جماعت دور باشد چون او همانگونه که در "الحلیة" (2/208) آمده می گوید: «هیچ بیوه زنی که در منزل خویش سکنی گزیده محتاج تر از من به جماعت نیست».

خلاصه اینکه: اعتقاد داشتن به اینکه بیعت دادن به مشایخ و جماعات و احزاب به خاطر وجود احادیثی که بیعت با امیر مؤمنان را واجب می داند مشروع است سخن ناسنجیده و نشان از عدم آگاهی و بصیرت است هیچگونه شباهتی بین بیعت مشایخ و دیگران و بیعت کردن با امیرالمؤمنین وجود ندارد چون آثار بیعتها با همدیگر اختلاف دارند که در صورت وجود مشابهت ابن تیمیه و ابن عابدین و سبکی و دیگران از آن مطلع می شدند و آثاری بر آن مترتب می شد که هیچ عاقلی آن را بر زبان نمی آورد تا برسد به کسی که عالم و فقیه باشد».

 

والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین

سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com